حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر ثالث» ثبت شده است

ریواس های بلند رودخانه ی تیزو

سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۰۰ ق.ظ

 

 

من به دوستانم و رفقایی که محبت دارند و مرا دنبال میکنند؛ توصیه نمیکنم که ادبیات را جزء مطالعات اصلی خود قرار دهند. ولی توصیه میکنم نیم نگاهی هم به ادبیات داشته باشند‌. لاقل به تاسی از رهبر عزیزمان که به ادبیات؛ التفات دارند. ادبیات و داستان و شعر و رمان، خالی از بهره بردن و آموختن نیست. خودم گیرم. الان مجبورم در عالم ادبیات باشم. چون یکی دو تا کارِ نوشتنی دارم و مجبورم در فضای ادبیات باشم بیشتر. کتاب ریواس های بلند رودخانه ی تیزو که در مراسم جایزه کتاب ِ جلال هم درخشید و دیده شد؛ عموما داستان هایی اجتماعی راجع به روابط آدم ها و زوجین است. این دست نوشته ها کمترین حُسنش این است که به شناخت آدم‌ها، روحیات و نوسات اخلاقی این و آن، کمک می‌کند. در بازنمایی روحیات انسانها، دستِ ادبیات از دیگران قوی تر است. البته ریواس ها برای شروع کتاب جالبی نیست و کمی مشکل خوان و مبهم و دیرفهم است.

  • حسن مجیدیان

سوانح

شنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۰۳ ق.ظ

عشق از آن دست موضوعات است که هرچه بیشتر در مورد آن نوشته و گفته اند؛ فهمش آسان نشده! عشق چیز عجیبی است؛ حتی عجیب تر و مبهم تر از خودِ معشوق و حتی از حالات و دیوانگی و ابتلای عاشق. کتاب سوانح احمد غزالی کتابی کوتاه و سخت فهم راجع به عشق است که به خاطر نثر ادبی و سنگینش مرورش کردم. و الا بسیاری از فرازهای کتاب را فهم نکردم. یعنی دیدم اصلا فرسنگها با این حرف ها فاصله دارم و لاف عشق میزنم. کتاب را نشر ثالث چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

شب نشینی بعد از مراسم تدفین

شنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۵۳ ق.ظ

 در این چند روزِ تعطیلات یک چندتایی کتاب خواندم. نمیدانم برخی از این کتاب ها که من انتخاب و معرفی میکنم به درد رفقا می‌خورد یا نه؟ شاید این کی به درد شماها و دغدغه‌هایتان نخورد و اولویت شما نباشد. من البته برخی کتاب ها را هم که خودم می‌خوانم اصلا اینجا معرفی نمیکنم. اما مثل چنین کتابی، به شما در شناخت اطرافیان و نزدیکان کمک می‌کند. می‌فهمید که آدم ها، دوستان، زن یا شوهرتان، زوایای پنهان و نهفته ها و رازها و احیانا خطاهایی دارند که ندانستن و بی اطلاعی از آن‌ها، برای شما عینِ راحتی و نعمت است. چون با کشف رازها، نگاه‌ ها و زندگی ها هم دگرگون می‌شود و مثل قبل نمی‌شود. این کتاب داستان سفرِ چند زن و شوهر به ارتفاعات برفگیرِ سی سخت است. آنها در ماشین و در دل ِ جاده ی برفی و در دل شب، بازی جرات یا حقیقت راه می اندازند و هر کدام حرف مگو و رازِ سربه مُهرشان را روایت می‌کنند و همین باعث می‌شود که... کتابی گرم و گیرا که خودم از نثرش خیلی بهره بردم که جان دار و پُرمایه بود و در نوع خودش، یک کارگاهِ جالبِ نویسندگی. بهرحال حُسن خواندن چنین متن هایی، شناخت و تحلیل و تحمل و همزیستی با آدم هاست. حالا اولش شک داشتم که این کتاب را معرفی کنم یا نه! ولی حالا به نظرم با این توضیحات، اگر بخوانیدش؛ ضرر نکرده اید!

  • حسن مجیدیان