شب نشینی بعد از مراسم تدفین
در این چند روزِ تعطیلات یک چندتایی کتاب خواندم. نمیدانم برخی از این کتاب ها که من انتخاب و معرفی میکنم به درد رفقا میخورد یا نه؟ شاید این کی به درد شماها و دغدغههایتان نخورد و اولویت شما نباشد. من البته برخی کتاب ها را هم که خودم میخوانم اصلا اینجا معرفی نمیکنم. اما مثل چنین کتابی، به شما در شناخت اطرافیان و نزدیکان کمک میکند. میفهمید که آدم ها، دوستان، زن یا شوهرتان، زوایای پنهان و نهفته ها و رازها و احیانا خطاهایی دارند که ندانستن و بی اطلاعی از آنها، برای شما عینِ راحتی و نعمت است. چون با کشف رازها، نگاه ها و زندگی ها هم دگرگون میشود و مثل قبل نمیشود. این کتاب داستان سفرِ چند زن و شوهر به ارتفاعات برفگیرِ سی سخت است. آنها در ماشین و در دل ِ جاده ی برفی و در دل شب، بازی جرات یا حقیقت راه می اندازند و هر کدام حرف مگو و رازِ سربه مُهرشان را روایت میکنند و همین باعث میشود که... کتابی گرم و گیرا که خودم از نثرش خیلی بهره بردم که جان دار و پُرمایه بود و در نوع خودش، یک کارگاهِ جالبِ نویسندگی. بهرحال حُسن خواندن چنین متن هایی، شناخت و تحلیل و تحمل و همزیستی با آدم هاست. حالا اولش شک داشتم که این کتاب را معرفی کنم یا نه! ولی حالا به نظرم با این توضیحات، اگر بخوانیدش؛ ضرر نکرده اید!