حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر معارف» ثبت شده است

کتاب سلام بر میت

شنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۰۳ ق.ظ

این کتاب روایت تبلیغِ یک ماهه ی یک طلبه ی پایه ی چهارِ بی عمامه است در یکی از روستاهای اطراف کرمان. او در حالی که هنوز در ابتدای طلبه گی است و معمم نشده، تصمیم می‌گیرد در ماه رمضان برای تبلیغ به روستای قسیم آباد برود که درش امام‌ زاده ای است صاحب کرامات. مردمان عجیبی دور و برِ این طلبه ی تازه کار جمع می‌شوند و برای او داستان‌ها و دردسرهای جالبی می‌سازند. اما نقطه ی عطف روایت ها، ترس طلبه از قبر و مُرده و غسل و کفن میت است. او آرزو می‌کند که در مدت تبلیغش در روستا کسی نمیرد و داستان غسل و تلقین پیش نیاید؛ اما....

کتاب شیرین و خواندنی است و پُر از پیام ها و داستانهای آموزنده راجع به مرگ و آمادگی برای آن. فکر می‌کنم با خواندن این کتاب، مرگ برای آدم دوست داشتنی تر میشود. کتاب مناسب نوجوان ها هم هست و نشر معارف آن را چاپ کرده است. به قلم آقای رضا کشمیری که به گمانم طلبه باشد.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب غنچه ی دلتنگ

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۲۶ ق.ظ

 

برای آشنایی با امام حسن مجتبی علیه السلام، این کتاب یک مجموعه ی خوب و جمع و جور است و برای نوجوانان هم مناسب. از نشر معارف.

  • حسن مجیدیان

کتاب لحظه های انقلاب

يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۵۸ ق.ظ

 

بی شک یکی از بهترین گزارش ها درباره ی روزهای منتهی به انقلاب، فرار شاه، آمدن امام، از هم پاشیدن ساواک، خباثت های بختیار، کشتارهای وحشتناک توسط گاردی ها در روزهای آخر و تیپ شناسی انواع مردمی که درگیر انقلاب بودند و.... همین کتابِ محمود گلابدره ای است. آدمی که با قلمِ تیز و بی پروا و ساده و رُک، آن روزها را بخوبی تصویر کرده است. آرزو دارم تمام مردم ایران و اگر نشد لااقل نوجوانان ما این کتاب را بخوانند و فهم کنند که امام خمینیِ بزرگ ، چطور این کشور را با شجاعت و فراست و تیزبینی از حلقوم ِ نحسِ پهلوی ها برای همیشه بیرون کشید. چقدر جوان شهید شد. چقدر هزینه. چقدر سختی. عجب تاریخ و روزهای بزرگی بوده آن ایام. حیف است به خدا آدم چنین کتاب هایی را نخواند. خمینی ای که گلابدره ای در این کتاب توصیف کرده است، محشر است. چه قدر بزرگ بوده آن پیرمردِ نورانی. کتاب را نشر معارف تجدید چاپ کرده است.

  • حسن مجیدیان

کتاب احتناک

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۴۱ ق.ظ

این کتاب خیلی جالب است و مهیج. روایتی مبتنی بر قرآن و سنت های الهی و درگیری بین فرشتگان و اولیا و خوبان با لشکر و جمع شیاطین و اجنه ی عالم. آخر داستان هم متوجه می‌شوید این داستان در واقع روایت زندگی یکی از شهدای مدافع حرم و وصف سرزمین سلمان است. بگذارید نام شهید را نگویم که از مزه نیفتد. ان شاالله خودتان از انتشارات معارف تهیه کنید و بخوانید. نتیجه ی طهارت و خوبی و تایید حضرت حق و فرشتگانش در این کتاب، به نحوی شیرین متذکر شده است. چه کتاب خوبی.

  • حسن مجیدیان

کتاب خان کشی

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۹ ق.ظ

در زمان قاجار در یکی از نقاط چهارمحال و بختیاری ، خانِ منطقه به اهالی روستای " مارکده" پیام می‌دهد که زمین هایتان را باید بدهید به من. با همان شرایطی که من حکم میکنم. از طرفی یکی از یاغی های منطقه به اسم رضا جوزدانی اقدام به غارت و تجاوز به روستاهای اطراف اصفهان و چهارمحال می کند و با گروهش به قصد تصاحب طلاهای موجود در روستا به سمت مارکده لشکر می کشد. برخلاف بقیه ی روستاها، مردم مارکده با محوریت کدخدا در برابر غارتگری ها و زورگویی های هر دو خان می ایستند و حماسه ای در تاریخ چهار محال و بختیاری رقم می‌زند. کنار محور اصلی داستان، زیر داستانِ عاشقانه ای هم بین احمد و نازگل در جریان است. کتابی کوتاه و درس آموز از نشر معارف. قبلا هم گفته بودم که این داستان ها، داستان زندگی و روحیات ماست. ماها یا رضا جوزدانیِ یاغی هستیم و یا کدخدای مبارز و با غیرت یا احمدِ عاشق یا خانِ ظالم و .... بهرحال این داستان‌ها بیخود نوشته نشده و برای امروزِ ما کارساز و مفید است. کتاب برای نوجوانان هم خوب است و خواندنی.

 

  • حسن مجیدیان

ملداش

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۳۷ ق.ظ

 

 

 

ملداش در زبان مازنی یعنی ملاداداش که خطاب به طلبه های مبلغ استفاده می‌شود. این کتاب شیرین، داستان سفر تبلیغی هدایت ایلچی به یکی از نقاط مازندران است. کش و قوس ها و اتفاقات جالبی در ایام اقامت هدایت در روستا اتفاق می افتد که خواندنی و آموختنی است. برای طلبه ها ، حرف های خوبی دارد. در رمان ملداش که نشر معارف چاپش کرده، ایلچی در روستا با مریضی و تشنج همسرش، بی فرزندی و بحث آوردن بچه از فامیل یا پرورشگاه به خانه، بیان اشتباه مساله ی شرعی و ضرر بیست میلیونی به شیربانِ گاودار، عقاید خرافی مردم، دردهای جوانان مجرد و عاشق روستا، گاومرگی در روستا و مهاجرت مردم، ترس از بحث غسل و کفن و تلقین میت و....دست به گریبان است. در هر صورت یک دوره ی مردم شناسی است این کتاب و خواندنش حتما مفیدِ فایده است.

  • حسن مجیدیان

اجاره نشین خیابان الامین

شنبه, ۳۰ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۱۹ ق.ظ

یکی از بهترین منابع شفاهی و مستند راجع به شروع و گسترش جنگ داخلی سوریه همین کتاب است. برای فهم اینکه یک کشور چگونه ویران و نابود میشود؛ خواندن این کتاب عبرت آموز است. اما وجه دیگر کتاب خیلی دلنشین است. عظمت و بزرگی حضرت رقیه سلام الله علیها. جمال فیض اللهی که احتمالا رفقایی که در آن ایام سوریه بوده اند، بشناسندش؛ آدمِ بی اعتقادی نسبت به امام حسین علیه السلام و وقایع کربلا بوده و سر امام به نیزه رفتن و کتک خوردن اطفال امام را داستان و خرافه می دانسته. کارش هم در ترکیه قاچاق بوده و حسابی وضع مالی و امکاناتی اش خوب بوده. اما شبی بطور اتفاقی به حرم خانم سه ساله می‌رود و حتی زیارت هم نمی‌کند و گوشه ای از حرم می خوابد. آن خانم کوچک اما باعظمت و گره گشا، به خوابش می آید با او حرف می‌زند و به جمال می‌گوید:" همین جا بمان" .

جمال در جریان حوادث سوریه و مشاهده جنایات داعش و سربریدن ها و...چشمش باز می‌شود و به داستان کربلا و خرابه و حضرت رقیه و‌...ایمان می آورد و مقیم و خادم حرم و ساکن خیابان الامین دمشق می‌شود و... بسیار این کتاب را توصیه میکنم به دوستان. برای تقویت ایمانِ ضعیف الایمان ها مفید است و راستِ کارِ عاشقانِ حضرت رقیه سلام الله است. راستش من خودم متنبه شدم که چقدر دور بوده ام از این خانم باعظمت که با دست های کوچکش، معجزه ها بلد است. کتاب را آقای علی اصغر عزتی پاک تدوین و نشر معارف چاپش کرده است. برای نوجوان ها بسیار مفید و مناسب هدیه دادن است.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب طوطی و تاول

شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۳۲ ق.ظ

عسل فروشی از تالش که میخواسته برود اصفهان برای خرید طوطی، در اتوبوس خوابش میبرد و سر از مرز مهران در می آورد و زائر اربعین حسینی می‌شود و در راه پاهایش تاول می‌زند و در موکب زمین گیر می شود. او با پیرمردی عطرفروش، دو طلبه ی اهل علم کلام و تفسیر قرآن، مادر و دختری مسیحی و موکب داران عراقی برخورد می‌کند و در خلال گفتگوها داستان شکل می‌گیرد و حرف ها و معارف خوبی از دلش بیرون می آید. بیش از آن که سفرنامه باشد؛ نوعی حکمتنامه و درس امام شناسی است. بسیار حال و هوای خوبی دارد این کتاب. از آقای ابراهیم اکبری دیزگاه که همین چند وقت پیش به خاطر رمان" بیروط" جایزه ی ادبی جلال را گرفت و از انتشارات معارف.

 

  • حسن مجیدیان

چیدن یال اسب وحشی

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۲۳ ق.ظ

 

تمام این کتاب را در مترو خواندم. فهم عموم داستان ها حال و حوصله میخواهد. و برخی از آنها یک جور دلگرفتگی و تاریکی دارند. اما دو داستانش بد نبود. یکی من سوپرمن را دوست ندارم و یکی هم اول با سگها رفیق شو. دردآور بودند برخی داستانهای کناب. 

  • حسن مجیدیان

کتاب بی چشمی

شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ق.ظ

 اگر حال داشتید این کتاب خواندنی و مختصر را هم بخوانید. کتابِ بی چشمی از انتشارات معارف. راجع به معماری باخدا به نام رسول از اهالی یزد که الان هفتاد سال دارد و چشمِ دلش باز است و اموات را در این دنیا می‌بیند. داستان ها واقعی است و البته که باورکردنی و مطابق با روایات. راوی زنده است و مطالبش را بصورت داستانی از زبان او نوشته اند. به نظرم درس آموز و هشداردهنده و حال خوب کُن است. به دوستان نوجوان هم سفارش میکنم این کتاب را که خواندنش یک ساعت بیشتر زمان نمی برد را خوب و با دقت بخوانند.

 

  • حسن مجیدیان