حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر معارف» ثبت شده است

ملداش

دوشنبه, ۹ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۳۷ ق.ظ

 

 

 

ملداش در زبان مازنی یعنی ملاداداش که خطاب به طلبه های مبلغ استفاده می‌شود. این کتاب شیرین، داستان سفر تبلیغی هدایت ایلچی به یکی از نقاط مازندران است. کش و قوس ها و اتفاقات جالبی در ایام اقامت هدایت در روستا اتفاق می افتد که خواندنی و آموختنی است. برای طلبه ها ، حرف های خوبی دارد. در رمان ملداش که نشر معارف چاپش کرده، ایلچی در روستا با مریضی و تشنج همسرش، بی فرزندی و بحث آوردن بچه از فامیل یا پرورشگاه به خانه، بیان اشتباه مساله ی شرعی و ضرر بیست میلیونی به شیربانِ گاودار، عقاید خرافی مردم، دردهای جوانان مجرد و عاشق روستا، گاومرگی در روستا و مهاجرت مردم، ترس از بحث غسل و کفن و تلقین میت و....دست به گریبان است. در هر صورت یک دوره ی مردم شناسی است این کتاب و خواندنش حتما مفیدِ فایده است.

  • حسن مجیدیان

اجاره نشین خیابان الامین

شنبه, ۳۰ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۱۹ ق.ظ

یکی از بهترین منابع شفاهی و مستند راجع به شروع و گسترش جنگ داخلی سوریه همین کتاب است. برای فهم اینکه یک کشور چگونه ویران و نابود میشود؛ خواندن این کتاب عبرت آموز است. اما وجه دیگر کتاب خیلی دلنشین است. عظمت و بزرگی حضرت رقیه سلام الله علیها. جمال فیض اللهی که احتمالا رفقایی که در آن ایام سوریه بوده اند، بشناسندش؛ آدمِ بی اعتقادی نسبت به امام حسین علیه السلام و وقایع کربلا بوده و سر امام به نیزه رفتن و کتک خوردن اطفال امام را داستان و خرافه می دانسته. کارش هم در ترکیه قاچاق بوده و حسابی وضع مالی و امکاناتی اش خوب بوده. اما شبی بطور اتفاقی به حرم خانم سه ساله می‌رود و حتی زیارت هم نمی‌کند و گوشه ای از حرم می خوابد. آن خانم کوچک اما باعظمت و گره گشا، به خوابش می آید با او حرف می‌زند و به جمال می‌گوید:" همین جا بمان" .

جمال در جریان حوادث سوریه و مشاهده جنایات داعش و سربریدن ها و...چشمش باز می‌شود و به داستان کربلا و خرابه و حضرت رقیه و‌...ایمان می آورد و مقیم و خادم حرم و ساکن خیابان الامین دمشق می‌شود و... بسیار این کتاب را توصیه میکنم به دوستان. برای تقویت ایمانِ ضعیف الایمان ها مفید است و راستِ کارِ عاشقانِ حضرت رقیه سلام الله است. راستش من خودم متنبه شدم که چقدر دور بوده ام از این خانم باعظمت که با دست های کوچکش، معجزه ها بلد است. کتاب را آقای علی اصغر عزتی پاک تدوین و نشر معارف چاپش کرده است. برای نوجوان ها بسیار مفید و مناسب هدیه دادن است.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب طوطی و تاول

شنبه, ۲۳ دی ۱۴۰۲، ۰۷:۳۲ ق.ظ

عسل فروشی از تالش که میخواسته برود اصفهان برای خرید طوطی، در اتوبوس خوابش میبرد و سر از مرز مهران در می آورد و زائر اربعین حسینی می‌شود و در راه پاهایش تاول می‌زند و در موکب زمین گیر می شود. او با پیرمردی عطرفروش، دو طلبه ی اهل علم کلام و تفسیر قرآن، مادر و دختری مسیحی و موکب داران عراقی برخورد می‌کند و در خلال گفتگوها داستان شکل می‌گیرد و حرف ها و معارف خوبی از دلش بیرون می آید. بیش از آن که سفرنامه باشد؛ نوعی حکمتنامه و درس امام شناسی است. بسیار حال و هوای خوبی دارد این کتاب. از آقای ابراهیم اکبری دیزگاه که همین چند وقت پیش به خاطر رمان" بیروط" جایزه ی ادبی جلال را گرفت و از انتشارات معارف.

 

  • حسن مجیدیان

چیدن یال اسب وحشی

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۲۳ ق.ظ

 

تمام این کتاب را در مترو خواندم. فهم عموم داستان ها حال و حوصله میخواهد. و برخی از آنها یک جور دلگرفتگی و تاریکی دارند. اما دو داستانش بد نبود. یکی من سوپرمن را دوست ندارم و یکی هم اول با سگها رفیق شو. دردآور بودند برخی داستانهای کناب. 

  • حسن مجیدیان

کتاب بی چشمی

شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۰۷:۰۸ ق.ظ

 اگر حال داشتید این کتاب خواندنی و مختصر را هم بخوانید. کتابِ بی چشمی از انتشارات معارف. راجع به معماری باخدا به نام رسول از اهالی یزد که الان هفتاد سال دارد و چشمِ دلش باز است و اموات را در این دنیا می‌بیند. داستان ها واقعی است و البته که باورکردنی و مطابق با روایات. راوی زنده است و مطالبش را بصورت داستانی از زبان او نوشته اند. به نظرم درس آموز و هشداردهنده و حال خوب کُن است. به دوستان نوجوان هم سفارش میکنم این کتاب را که خواندنش یک ساعت بیشتر زمان نمی برد را خوب و با دقت بخوانند.

 

  • حسن مجیدیان

کتاب لنده ی قناری

سه شنبه, ۷ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۸ ق.ظ

خیلی کتاب تلخ و درد آوری است، اگرچه کلا ۵۰ صفحه هم نیست. هیچ کسی مثل محمود گلابدره یی با آن زبان تلخ و رُکش نمی‌تواند بیچارگی و بدبختی قشر کارگر، آن هم در دوره ی سیاه رژیم پهلوی را روایت کند. داستان حسن زغالی که در جنگل‌های مازندران چوب درختان را زغال میکرد و میفروخت و گذران میکرد تا بر اثر حادثه ای می آید ساوه ی تهران و کارگرِ جاروکش کارخانه می‌شود و... با عائله ی سنگین و زبان لکنت دار و زندگیِ پُر از نکبت و بدبیاری و تحقیر و.... با همه ی تلخی کتاب، اما قلم بسیار قوی و توصیفات، کم نظیر است. خواندنش آدم را از خوشی و تنبلی و فراخی شاید جدا کند. راستی این کتاب زمان شاه توقیف بوده و ممنوع!

  • حسن مجیدیان

کتاب جاده یوتیوب

سه شنبه, ۱۰ خرداد ۱۴۰۱، ۰۷:۵۱ ق.ظ

سفرنامه ی خوبی است به سوریه. محمدعلی جعفری به دنبال خاطرات شهید محمدخانی با رفیقش به سوریه می روند تا نشانی و ردی از خاطرات و فعالیت های حاج عمار بگیرند. کتاب کوتاه و شیرین است و حال و هوای بچه های رزمنده را خوب بازنمایی کرده است.
نشر معارف چاپش کرده...
#معرفی_کتاب
#محمد_علی_جعفری
#کتاب_جاده_یوتیوپ

 

  • حسن مجیدیان

کتاب مربی و تربیت

چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۲۳ ق.ظ

سلام و ارادت.به شخصه خیلی از این کتاب بهره بردم. بیان و افکار مرحوم آیت الله حائری شیرازی در این کتاب فوق العاده است.به همه معلم ها و مربیان توصیه میکنم حتما سری به این کتب بزنند. و مطمئن باشند که سراغ خوب کتابی تو حیطه ی تربیت نوجوان و جوان رفنه اند.کتاب را نشر معارف چاپ کرده.

  • حسن مجیدیان