حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب شهید محسن سیفی» ثبت شده است

خاطرات شهید محسن سیفی

دوشنبه, ۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۵۴ ق.ظ

خدا نکند که برای کتاب شهید محسن سیفی عزیز بی خیال و خسته باشم. ان شالله بزودی و دوباره دنبال خاطرات خوب آن شهید کم سن و سال اما به معشوق رسیده و واصل شده،خواهم بود.

خدایا توفیق از توست

 

  • حسن مجیدیان

چون میروی بی من مرو...

دوشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۴۴ ق.ظ

بسم الله

آن همه خسته هستم که اگر الان بیای و مرا با خودت ببری، تا ابد ممنونت خواهم بود...

چون میروی بی من مرو

ای جان تن، از تن مرو...

.

.

.

مگذار به نیمه راهم ای دوست...

 

 

  • حسن مجیدیان

شهید معنای زندگی است...

شنبه, ۱۱ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۵۸ ق.ظ

بسم الله

هر چه زندگی و طراوت است نزد شهداست. معنای زندگی و نو بودن هم ایشانند. ولی امثال من هرچه از عمر و سن شان بگذرد رو به نیستی و زوال هستند. دیروز 39 سالگی را رد کردم.یعنی پشت دروازه ی اربعین عمرم ایستاده ام. 40 سالگی موقف پختگی و تکامل و داشته هاست . و اگر نباشد پختگی و جاافتادگی، امیدی به بقیه ی عمر نیست. مگر خدا رحم کند و دستی بگیرد و راهی بسازد و جریانی تازه و زنده بیاورد. ناامید نیستم...

 

عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی

ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی

  • حسن مجیدیان

دریا بود...

سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۱۰ ب.ظ

هوالشاهد

خدا رحمت کنه شهید محسن سیفی رو . همین استیل لاتی رو معمولا داشت. حال و هوای باحال و بامزه ای داشت. تو چارچوب نبود کلا. ادعایی هم نداشت. حرف چندانی هم نمی زد . کار می کرد و کار.

این عکس هم مال دریای شمال نیست! جنوب کشوره. احتمالا و طبق گفته ی رفقا ، طلاییه است و آب های جمع شده از باران بهاری.  محسن هم دریا بود. بهار بود . باران بود ...

 

  • حسن مجیدیان

شهید حجت است

سه شنبه, ۷ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۱۷ ق.ظ

بسم الله

یک روز همین محسن سیفی ها حجتی علیه ما خواهند شد. زمانه ی آنها هم،شداید خودش را داشت. اما کاری کردند و باری برداشتند و جریانی ساختند. ما اما با هزار بهانه و توجیه مشغول خودمان هستیم...

  • حسن مجیدیان

سبقت شهدا از ما

دوشنبه, ۶ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۲۷ ق.ظ

هوالشاهد

کنار ما بودند. گاهی در مغازه و محله و پایگاه بسیج و مسجد، چشم مان جمالشان را می دید. خیلی عادی بودند و انگار یکی از ما و حتی ساده تر و عادی تر . همین آقای محسن سیفی عزیز که کسی فکر نمیکرد این طور هوایی شهادت بشود و برود از بقیه جلوتر به دامن ارباب باوفا بیفتد...

 

  • حسن مجیدیان

عکس شهید محسن سیفی

چهارشنبه, ۱ دی ۱۴۰۰، ۱۰:۳۵ ق.ظ

سلام

عکس های شهید سیفی را بارگذاری میکنم چون هیچ صفحه ی درست و درمانی رو پیدا نکردم که عکس های این شهید رو داشته باشه.

ما چرا عابر پس کوچه ی عادت شده ایم؟

دور افتاده ز دامان شهادت شده ایم؟

لب فرو بند که مرغان غزلخوان رفتند

مرگمان باد خدایا که شهیدان رفتند

 

 

  • حسن مجیدیان

لیاقت میخواهد و طهارت...

شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۰۸ ق.ظ

بسم الله

لیاقت و اجازه

تا خودشان نخواهند و میل شان نکشد و تا تو جان و دل قابلی نداشته باشی کاری از پیش نمی بری...

باور دارم که کار برای اولیای خدا و شهیدان ، لیاقت و طهارت می خواهد.

و ما کجا و آن جان و دل قابل و طاهر؟؟ من که آلودگی از سر و رویم می بارد...

راه رسیدن به شما دور بود

مقصدمان ، مبدامان گور بود...

  • حسن مجیدیان

از قبیله ی مجنون

يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۰، ۰۷:۳۹ ق.ظ

بسم الله

از روزی که رفته ای همواره در دل و جان ما بوده ای

از قبیله ی مجنون بودی...

  • حسن مجیدیان

شعر روی قبر شهید محسن سیفی

پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۰۸ ق.ظ

بسم الله

 

روی قبرم بنویسد حسینی بوده است
بنویسید ز یــاران خــمـینـی بـوده است
بنویسید که او جا مـانــده بود از قافله
سرپرست قافله ساقی عشقش بوده است
بنوسید حسین بن علی (ع)* او را خــریـد
زان سبب راس تنش چون او پر از خون بوده است
بنوسید زهــــرا (س) محسنی دیگر خرید..
زیــن سـبـب او سـید آل محمد بوده است
بنوسید کعبه نیست جز سنگ و کلوخ
بنویسید دلــش بیت*الحرامش بـوده است

 

نمیدانم کی این شعر رو گفته. چون خطا و بی وزنی تو شعر هست. اما نوشته ی سنگ قبر شهید محسن سیفی این شعر شده..

بهشت زهرا س  قطعه 50   ردیف 36  شماره  25

 

خدایا توفیق از توست

  • حسن مجیدیان