حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

لیاقت میخواهد و طهارت...

شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۰۸ ق.ظ

بسم الله

لیاقت و اجازه

تا خودشان نخواهند و میل شان نکشد و تا تو جان و دل قابلی نداشته باشی کاری از پیش نمی بری...

باور دارم که کار برای اولیای خدا و شهیدان ، لیاقت و طهارت می خواهد.

و ما کجا و آن جان و دل قابل و طاهر؟؟ من که آلودگی از سر و رویم می بارد...

راه رسیدن به شما دور بود

مقصدمان ، مبدامان گور بود...

نظرات (۱)

وزی مست بودم و در کوچه‌های مدینه راه می‌رفتم که ناگهان با امام صادق برخورد کردم؛ دیدار ناگهانی با آن حضرت در حال مستی مرا به خود آورد و بسیار شرمنده شدم، از شدت شرمساری و احساس گناه فرار کردم. امام صادق (ع) کوچه به کوچه مرا دنبال و تعقیب کردند؛ تا آنجا این جست‌وجو از طرف ایشان ادامه پیدا کرد که من به کوچه بن‌بست رسیدم و دیگر هیچ راهی برای فرار نبود. از شدت شرمساری روی خود را به دیوار کرده بودم که امام صادق (ع) مرا صدا کرد و فرمود: «در هیچ حالی از ما روی برنگردانید»

 

 

اما کاش طنین جمله دل‌نشین امام صادق (ع) هیچ گاه و هیچ لحظه‌ای از خاطر ما پاک نشود که،

در هیچ حالی از ما روی برنگردان.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی