حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن...

سه شنبه, ۲ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۱۵ ق.ظ

هوالشاهد

همین روزها که با خستگی و سختی گذران میکنیم، همه ی امیدمان نگاه لطف امثال محسن سیفی است. او برای دوستش نوشته یود که " دوست دارم سرم به راه ارباب برود." حالا ببین سر در خون غلتیده اش را. آن زیارت عاشورایی که در جیب پیراهنش جا گرفته را هم لحظات آخر به دهان گرفته بود...نوکر به راه و شیوه ی ارباب می رود. 19 سال اصلا سنی نیست.چطور و چگونه راه یافتی؟ چه کار کردی تو پسر جان؟ چه خوب و چه زود شروع کردی و چه زود  و چه خوب رسیدی و نتیجه گرفتی...خوشا به حالت...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی