منِ کمترین هم چند خط یادگاری به اندازه ی فهم خودم بنویسم
اول اینکه الحمدلله مشارکت نسبتا بالا رفت و این در نهایت مطلوب تر بود. برنده هم جمهوری اسلامی و رهبر عزیز و صبور بود که همیشه دغدغه ی مشارکت بالا را داشتند. انتخابات پرشور بود و زنده بود و خیلی ها را درگیر کرد و این دستاورد خوبی است.
دوم اینکه حدود ۳۰ درصد مردم با صندوق قهر کردند. چرا ۳۰ درصد؟ چون در دنیا و در عموم کشورها معمولا ۲۰ درصد کلا مشارکت ندارند و سبد آرا را از ۸۰ درصد محاسبه میکنند. بهرحال چه ۳۰ درصد چه نصف مردم، این ها را باید دید و شنید. و الا همین ها در دوره های بعدی غلبه میکنند و کفه ی عدم مشارکت را بیشتر. دولت جدید و حاکمیت باید با این بخش از مردم ارتباط بگیرد. این واقعا مطلب مهمی است و متاسفانه نشانه ای از توجه به آن نمیبینیم.
سوم اینکه در این دوره به نظرم بچه های پای کار انقلاب زنده شدند. پتانسیل ها احیا شد و خیلی ها با دغدغه آمدند وسط و شبکه ی بچه های دلبسته ی نظام خوب فعال و متحرک شد و این واقعا جای شکر دارد. دیدم بچه های تنبل و کسل و بی حالی که توی این ایام، فعال و نگران بودند. خدا را شکر. همین، نوید آینده ی بهتر را میدهد ان شاالله.
چهارم اینکه که تمام تحلیل ها نسبی هستند. نظرسنجی ها هم حدودی و خطا پذیر. حالا دعوای اینکه اگر جلیلی کنار میرفت بهتر بود و تقصیر پایداری ها شد و...چه دردی را دعوا میکند؟ ای بسا قالیباف هم با توجه به حواشیِ دور و برش( که جلیلی آنها را نداشت) در دور دوم نمیتوانست آرا را جلب کند. من فکر میکنم الان موسم یقه گیری و مقصریابی نیست. البته تحلیل و تذکر از سرِ انصاف خوب است. اما الان بعضی ها دارند خاک ها را روی سر خودی ها میریزند و فریاد میزنند که تقصیر فلانی و بهمانی شد که وضع این شد! اگر تقصیری هست، تقصیر تک تک ماست و من سهم یک جریان و تعدادی آدم خاص را تعیین کننده نمیدانم. چه کسی جز خدا محیط بر اعمال و افکار و نیت هاست که بتواند سهم تقصیرها را عادلانه تقسیم کند؟ حرف صفر و صدی در رابطه را با مقصران وضع بوجود آمده، قابل اعتنا نیست. اساسا عالم سیاست گسترده و چندلایه و پیچیده است و یک گروه و یک جریان و چندتا آدم، نقش محوری و تعیین کننده در تحولات ندارند. بعضی ها با چه اطمینان و غیظ و غضبی دارند به این و آن میپرند! جبهه ی انقلاب هم دارد دوران بلوغ خودش را طی میکند و کار دارد تا به پختگی مطلوب برسد.
پنجم اینکه اگر چه خودم جناب پزشکیان را با مجموعه ی ادبیات و برنامه و اطرافیان و... در قواره ی ریاست جمهوری نمیبینم، اما بهرحال ایشان الان منتخب جمهور است و احترامش واجب و کمک به او هم لازم. من نمیدانم با وجود او ما عقب گرد میکنیم و دوران سیاهی را تجربه میکنیم و کشور مستعد آشوب و آسیب میشود یا نه؟ نمیدانم با میراث شهید مظلوم رئیسی چه خواهند کرد؟ به اصلاحات که امیدی نیست و این آقایان در طول زمامداری شان خودشان را خوب نشان داده اند. من تحلیلی ندارم از فردا. گفتم که تحلیل ها نسبی هستند. اما میدانم که وضع به سیاهی و خرابی ای که عده ای از آن میترسند و میترسانند نخواهد بود ان شاالله. آیا واقعا با آمدن دولت پزشکیان ما این همه سیاه و کدر و بدبخت و آشوب زده و بیچاره و ...میشویم؟ بعید میدانم. چنین تصوری را توهین به جمهوری اسلامی و انقلاب با عظمت آن میدانم. این تفکر یعنی همه چیز با آمدن و رفتن دولت هاست و بقیه ارکان و سیستم و دستاوردها و آدم های نظام کشک و بی خاصیت اند! نه آقا. فاجعه نمیشود با آمدن پزشکیان. بدتر از خاتمی و روحانی که نیست! دعا میکنیم که اوضاع معاش و زندگی مردم خوب شود. انتخاب مردم محترم است و سرکوفت زدن به آنها هم اخلاقی نیست. فردا که اوضاع خوب نشد هم نباید به مردم طعنه زد. بلکه باید به آنها آموخت که مسئولیت انتخاب شان را بپذیرند و پای عوارضش بمانند و در کنشگری سیاسی و فرهنگی بلوغ و بینایی و بصیرت پیدا کنند.
ششم و آخر اینکه که نام شهید رییسی و خدمات او در تاریخ این ملت ماندگار خواهد شد. مظلوم بود و به نظرم مظلوم تر شد و عجیب اینکه مردمِ ما به ادامه ی راه او رأی ندادند! و این یعنی چقدر افکار توده ها با آنچه باید باشد، فاصله و تفاوت دارد. دردناک است. اما عرض کردم مردم را نباید تعییر و ملامت کرد. صاحب اختیارند و این طور صلاح دانسته اند. یاد رئیسی شهید و عزیز بخیر. و آخر اینکه ان شاالله ما هرجا هستیم به مسئولیت اجتماعی خودمان خوب عمل کنیم. کارمان را درست انجام بدهیم. تربیت خودمان و نسل بعد را جدی بگیریم. کار یاد بگیریم. صاحب نظر و بینش بشویم و گوش از دهانِ این و آن برداریم. و امید داشته باشیم و دلمان خوش به صاحب الزمان روحی فداه و نائب خوب او و خون بابرکت شهیدان و ...باشد.
محرم شد. به آغوش حسین و ملکوت گریه برای او پناه ببریم.
ای دل به آستان حسینی رهی بجوی...