رفیق
شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۵۴ ق.ظ
شبی که باران شدیدی میبارید،
پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید: چرا اینقدر عجله داری؟!
شاملو گفت: میترسم به آخرین اتوبوس نرسم.
شاپور گفت: من میرسونمت.
شاملو پرسید: مگه ماشین داری؟
شاپور گفت: نه،
اما چتر دارم!