حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی
آخرین مطالب

رفیق

شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۵۴ ق.ظ

شبی که باران شدیدی می‌بارید،

پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید: چرا اینقدر عجله داری؟!

شاملو گفت: می‌ترسم به آخرین اتوبوس نرسم.

شاپور گفت: من می‌رسونمت.

شاملو پرسید: مگه ماشین داری؟

شاپور گفت: نه،

اما چتر دارم!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی