سرزمین نوچ
کتاب جالبی راجع به پدیده ی مهاجرت. زوج جوانی به نام های آرش و صنم که برای زندگی بهتر و رفاه و آسایش و آرامش و...مهاجرت میکنند به آمریکا. به ایالت دالاس. با شوق و ذوق آن جا، جاگیر و مشغول کار و درآمد و دسترسی به رویاهایشان میشوند و با دوستان ایرانی بُر میخورند و حسابی شبیه آمریکایی جماعت میشوند. اما آرش به ناگهان مریضیِ ناشناخته ای میگیرد و مجبور میشود برای مداوا برگردد ایران. صنم با او همراهی نمیکند. آرش دوباره به آمریکا برمیگردد و این بار متوجه میشود که صنم.... داستان جالبی است. برای فهم پدیده ی مهاجرت، داده ها و سوالات و دیالوگ ها و نشانه های خوبی دارد. کتاب آن همه خوب بوده که جایزه ادبی جلال آل احمد را هم در یکی از سالها برده است. کتاب آدم را به فکر می اندازد که زندگی چیست اصلا؟ آرامش و آسایش کجاست؟ چرا باید برویم؟ چرا بعضی ها از وطن میروند؟ مملکت و وطن چی دارد برای ماندن و چه ندارد برای نماندن؟ حالِ خوب کجاست؟ بهرحال نیمچه ی فلسفه ای بر کتاب حاکم است. در کل خواندنی و دلپذیر است.
درود. منم خوندمش... کنجکاو شدم که اگر در مدح مهاجرت و مهاجران هم بود، خوشتون میومد؟