حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوریه» ثبت شده است

نگران خودمان باشیم

چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۳۱ ق.ظ

اگر خانه نشینی علی علیه السلام، نشانه هدر رفتن خون شهدای جنگهای زمان رسول گرامی اسلام بود، اگر صلح امام حسن علیه السلام نشانه هدر رفتن خون شهدای جنگ صفین بود و اگر عاشورا و اسارت خانواده امام حسین علیه السلام نشانه شکست بود، اوضاع فعلی سوریه هم نشانه هدر رفتن خون شهدای مدافع حرم است، خون شهید در هر شرایطی رویاننده است. نگرانش نباشید، نگران خودمان باشیم.

مهدی کرد فیروزجایی

 

  • حسن مجیدیان

ده عبرت از سقوط سوریه

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۵۶ ق.ظ

۱. به وعده های مذاکره کنندگان دلخوش نباشید آنها شما و کشور را به پشیزی خواهند فروخت! ۲. استقلال، استقلال، استقلال در همه حوزه ها! تکیه بر کشورهای خارجی و مستحکم نکردن ساختار داخلی کشور باعث میشود در روز مبادا فلج شوی! ۳. باید برای هر اتفاقی سناریویی داشت وگرنه دائما در این تحولات عجیب و غریب، غافلگیر میشوی! ۴. نفوذ و نفوذی مهم است و اگر از آن چشم بپوشی کشور را متلاشی خواهند کرد! ۵. تصویر مردم از آینده مهمتر از نان شب است اگر این تصویر را نابود کردید، کشور را دو دستی تقدیم هر کس و ناکسی میکنند! ۶. مردم اول دروازه های قلب شان را به روی دشمن باز میکنند، بعد دروازه های شهر را بدون دردسر باز میکنند! ۷.هرکشوری بجای حمایت از ایثارگرانش ( یعنی آنهایی که با مال یا جان یا آبرو حاضرند در راه حفظ کشور ایثار کنند) از سرمایه داران بی هویت حمایت کند تاوانش را پس خواهد داد! ۸. نخبگان مؤذن جامعه اند، اگر مردم را بیدار نکنند ،جامعه به خواب ابدی فرو خواهد رفت! ۹.هسته های مقاومت مردمی در هر حوزه ای مهمترین و مستحکم ترین سد در مقابل دشمن اند و تقلیل و تضعیف آنها بزرگترین خطای استراتژیک حکمرانی هاست! ۱۰. اگر فرهنگ مقاومت در اذهان عمومی مردم فرهنگسازی شود مانند غزه جان میدهند ولی عزت و آبرو و خاک نمیدهند، ولی امان از وقتی که فرهنگ مقاومت در اذهان مردم ریشه نزند و بصورت تلقینی و کلیشه ای با آن برخورد شود ! قال امیرالمومنین على علیه السلام:  رَحِمَ اللّه ُ عَبدا تَفَکَّرَ وَ اعتَبَرَ، فأبصَرَ إدبارَ ما قَد أدبَرَ، و حُضورَ ما قَد حَضَرَ  پ ن: در نهایت به این نکته عزتمندانه و هویتی باید اشاره کرد که این قدرت نمایی ایران است که ۱۴ سال سوریه متزلزل ولی هم پیمان که در پازل مقاومت بود را سرپا نگه داشت و به محض اینکه بشار هم پیمانی اش را نقض کرد و حاضر نشد حتی تیری به سمت اسراییل شلیک کند ایران از او حمایت نکرد و در کمتر از چند روز فرو ریخت.

  • حسن مجیدیان

هفت عامل فروپاشی سریع سوریه اسد

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۵۳ ق.ظ

 

پرسشی که اینک همه جهان را فرا گرفته علت فروپاشی فوری نظام سوریه در طول یازده روز بود. من به سه دلیل عمومی و چهار دلیل مربوط به شرایط اخیر اشاره می‌کنم: اول، بدبینی شدید جامعه سوری نسبت به حاکمیت بود که منجر به تضعیف شدید حمایت مردم و عدم تمایل آنان به دفاع گشت. دوم، فروپاشی اقتصاد سوریه بدلیل جنگ و تحریم بود که خستگی مردم از حاکمیت را به اوج خود رساند. سوم، فساد موجود در ارتش سوریه که از گذشته به رشوه گیری گسترده معروف بود و اساسا انگیزه جنگیدن نداشت! عملا ارتش هیچ جنگی در این روزها نکرد و مسلحین بدون درگیری جلو آمدند. خریدن برخی سران ارتش هم منتفی نیست. چهارم، بازسازی تصویر معارضه در سالهای اخیر و خصوصا در ابتدای ورود به حلب بود که مردم را از تصویر قاتل وحشی فاصله داد و حتی آن را مفیدتر از دولت خود دیدند! پنجم، عدم درخواست جدی اسد از ایران برای دخالت بدلیل دل بستن به وعده های دیگران بود. همین که مسلحین دو روز در حمص معطل شدند بدلیل حضور برخی نیروهای غیرسوری بود و نهایتا هم ارتش خالی کرد. ششم، حذف کردن قوات وطنی سوریه، که ایران در کارکرد مستشاری خود آموزش داده بود با انگیزه گرفتن کمک مالی از غرب‌- در دو سال اخیر- که اگر بودند جای ارتش پر‌ می‌شد. هفتم، اعلام عدم حمایت جدی روسیه در سفر آخر بشار به آنجا بود که منجر به ناامیدی او از امکان مقاومت داشت.

 علیرضا کمیلی

  • حسن مجیدیان

غرب و اجتماعی‌زدایی از مقاومت..

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۵۲ ق.ظ

 

شاید سقوط حکومت اسد بهانه خوبی باشد برای زدن برخی حرف‌ها... ۱- معادله غرب با بسیاری از کشورهایی که در مقابل آن قرار دارند، اجتماع‌زدایی از کشورها و سیاست‌های مقاومتی است. ۲- این سیاست با استفاده از ابزارهای اقتصادی، اجتماعی و رسانه‌ای و با هدف از بین بردن پشتوانه مردمی مقاومت علیه غرب است. ۳- تحریم اقتصادی و ایجاد فشار بر مردم مهم‌ترین ابزار این سیاست و شکاف اجتماعی مهم‌ترین هدف این سیاست است. ۴ـ هدف این کاهش پشتوانه اجتماعی این مشخص است، ایجاد تمایل در کشورهای مقاومت برای دست دراز کردن در مقابل غرب و مذاکره است‌. ۵- فرقی نمی‌کند این محاصره به شدت غزه باشد، به گستردگی روسیه یا به تنوع ایران باشد و یا زیرساخت سوریه. ابزار و روش یکی است. ۶- کاهش صادرات نفت ایران، کاهش روابط ارزی روسیه، قطع ارتباط بانک‌های لبنانی با حزب‌الله لبنان و...همه در یک پازل است‌. ۷- غربی‌ها دو چیز را مکمل و در مسیر تحریم می‌دانند. جنگ به آن کشور یا مذاکره یا ترکیب هر دو.(به نقل از دیوید کوهن مسئول اعمال تحریم در دوره اوباما) ۸- در مقابل کشورهای مقابل غرب یا با روش‌های داخلی، ایجاد اتحاد، دوری جستن از ابزاری که ترحیم را تأثیرپذیر می‌کند و افزایش عدالت در داخل، مشکلات اقتصادی را کاهش می‌دهند یا تن به مذاکره می‌دهند. ۹- ادامه مذاکره ضعیف شدن کشور هدف و فراهم شدن شرایط تضعیف و یا حتی حمله به آن کشور است. شرایطی که مقاومت را سخت کند. سوریه نمونه خوبی از دل بستن به غرب علی‌رغم سال‌ها سابقه مقاومت است. ۱۰- تضعیف ایرانی که ۸ سال اسیر برجام، خروج از آن، اثرات آن بود نیز، نمونه دیگری است. وقتی تحریم‌های ایران را‌ نیز مرور می‌کنیم متوجه می‌شویم تقویم زمانی آن بیش از آن منطبق با مسئله هسته‌ای باشد منطبق با توان تحریم‌ها در افزایش تنش اجتماعی دارد.‌ پ‌ن: همه این‌ها ارزش ایستادگی مردم غزه را بیش از پیش نشان می‌دهد.

 سید حامد ترابی

  • حسن مجیدیان

بشار اسد؛ نه آنچنان سیاه، نه آنقدرها سفید

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ۰۷:۴۹ ق.ظ

بشار اسد؛ نه آنچنان سیاه، نه آنقدرها سفید!

به نظرم بشار اسد آنقدر خوب، و سزاوار آن بود که حتی اگر قرار بود کنار گذاشته شود نیز، با عزت و احترام کنار میرفت؛ او مقاومت را دوست داشت، استقلال را میخواست، عزت را بر ذلت ترجیح میداد، غرور ملی را میپسندید و سر سازگاری با ظلم و خصوصا صهیونیسم هم نداشت، و دم از آرمان هم میزد؛ مثل خیلی از ماها که هر کداممان میتوانیم برای خودمان یک بشار اسد باشیم؛ بشار اسدی که همه این خوبی ها را دارد، اما خوی دیکتاتوری اش را هنوز ترک نکرده، دنیا در نظرش بزرگ است، لاکچری بودن را دوست دارد، ادعای بزرگ بودن میکند، اما وقتی بازی به خطوط پایانی و حساسش میرسد، از یک جایی، دیگر میبُرد و نمیتواند ادامه دهد؛ انسانی با ظرفیت محدود؛ مثل خیلی از ماها، که مناسب جایگاه خودمان و آدم آرمانی که از آن دم میزنیم نیستیم! بشار اسد و امثال او فقط میتوانند بخشی از مسیر مقاومت را بپیمایند؛ آنجا که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کند، همه آنچه را که ارزش می پندارد کنار میگذارد و به حیات دنیوی چنگ میزند. من آقای اسد را سرزنش نمیکنم؛ او فقط همینقدر میتوانست مقاوم باشد؛ او سطحش در اندازه سطح مورد نیاز مقاومت واقعیِ اسلامی نبود؛ و مقاومت مجبور بود با همین ظرفیت و داشته ها، ممنون او هم باشد که تا اینجا همکاری و همراهی کرده است؛ تحلیلِ همه تحلیلگران، محترم؛ اما من معتقدم ترس از مرگ، بشار را کنار زد؛ جنگ داشت به مراحل حساسی میرسید و سطح مقاومت نیز همسطح با جنگ بالا میگرفت؛ اما وقتی دید دشمن به دیوانگی افتاده، حلقه اول فرماندهی حزب الله را ترور کرده، نصرالله را به شهادت رسانده، و حتی رهبری ایران را تهدید میکند، وقتی خودش نیز با چنین تهدیدی مواجه میشود و رسانه های صهیونیستی هر روز خبری در این خصوص کار میکنند، کم می آورد؛ او همزمان در معرض وسوسه ها و وعده های دروغین برخی حکام عرب هم بوده است. این معادله را جلوی حاج قاسم اگر بگذارند به پیشوازش میرود: خجالت بکشید من را از چندتا گلوله میترسانید؟ با نصرالله وقتی مطرح میکنند میگوید: خودم میدانم من را میکشند لیکن قطعا سننتصر، و باز مسیر را ادامه میدهد! این معادله را آیت الله سید علی حسینی خامنه ای هم به سخره میگیرد و آنگونه، با صلابت در نماز جمعه نصر حاضر میشود؛ قالیباف هم، عراقچی هم، و حتی پزشکیان نیز با این معادله شوخی میکند و صد البته که قاآنی ها و حاجی زاده ها و خلاصه هر آنکه در میدان جمهوری اسلامی قدم میزند با آن رفتار مشابهی خواهد داشت؛ اما آیا جهانبینی اسد نیز مانند جهانبینی افراد فوق الاشاره است؟ آیا اسد نیز نگاهش به مرگ از دریچه شهادت و رستگاری است؟ آیا دنیا در نگاه اسد نیز به همان اندازه بی ارزش است و او نیز برای مرگِ فی سبیل الله لحظه شماری میکند؟! یقینا خیر! او مقاومت را برای خود تا قبل از ترور تعریف کرده بود! اسد امروز سنگ محکی برای انقلابیونی است که دم از مقاومت میزنند، مقداری از مسیر را هم میروند، اما شاید هنوز به مراحل حساس نرسیده اند که بفهمند چند مَرده حلاج اند؛ انقلابیونی از جنس آنها که خوب بودن را دوست دارند، اما نمیتوانند در زندگی پیاده کنند؛ همانها که احتمالا از زندگی لاکچری بدشان نمی آید، برای خواستگار دخترشان شروط آنچنانی میگذارند، مستاجر را اذیت میکنند، در کار کم فروشی میکنند و حتی ممکن است کاسبی گران فروش باشند؛ بگذریم..! بشار اسد اما همانگونه که در ابتدا نوشتم، حالا که قرار بود به پایان خط برسد، میتوانست عزتمندانه از دور خارج شود؛ میتوانست آواره نباشد؛ میتوانست این دنیا را بدهد و عقبا را بخرد! او فرصت این را داشت که برای آزادسازی خاک وطنش به جولان حمله کند و [چه پیروز شود و چه شکست بخورد] به یک قهرمان ملی تبدیل شود؛ او میتوانست دموکراسی را بپذیرد و در صورت عدم انتخاب، آبرومندانه گوشه ای از کشورش بنشیند و باز فرصت اثرگذاری داشته باشد؛ میتوانست دست رد به سینه مقاومت نزند و حداقل اجازه دهد مقاومت کارش را پیش ببرد؛ هر کدام از این کارها را کرده بود وضعی بهتر از آنچه اکنون دارد میداشت و عزیز تر و عزتمند تر میبود، حتی اگر از قدرت حذف میشد! در پایان لازم است بگویم ما فقط واقعیت ها درباره او را مینویسیم، قصد آن را نداریم او را تخریب کنیم؛ چرا که او در حد بضاعت و ظرفیتش خدمات بزرگی به مقاومت داد، لیکن نتوانست وصیت پدر مرحومش را تا پایان حفظ کند؛ وصیتی که به او گفته بود تا زمانی که با ایران هستی، هستی؛ و هر وقت ایران را رها کردی دیگر نخواهی بود؛ و اسد دیگر نیست!

 عبدالرحیم انصاری

 

  • حسن مجیدیان

امید واهی اسد

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۵ ق.ظ

 

امید به وعده‌های پوچ غرب، اسد را به ورطه‌ی سقوط کشاند .

مردی که سابقا دوستش داشتیم و به قد و بالایش می نازیدیم این طور لغزید و از دست رفت. فراموش نکنیم بشار از چهره های مقاومت و مردی ضداسراییلی بود که سال‌ها در جبهه ی مقاومت بود؛ ولی عجبا که دل خوش کرد به وعده های سرِ خرمنِ آنهایی که ذات و نهان و اصل شان بر دروغ و دغل است. آه از این غصه!

  • حسن مجیدیان

سقوط یک سنگر

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۹ ق.ظ

عجیب!

چه سالی

چه حوادثی

چه شوک هایی!

جبهه‌ ی مقاومت یکی از سنگرهای حیاتی اش را از دست داد...

حرف اینجاست که سوریه خودش نخواست. بشار خسته شد. شاید ترسید. ارتش سوریه رمق نداشت. اقتصاد سوریه ویران بود. سوریه بیشتر از این نمی توانست بار بکشد. وقتی طرف خودش نخواهد ما باید چه کنیم؟ آیا ایران سستی کرد؟ آیا حرف رهبری را گوش ندادیم؟ چرا جبهه ی مقاومت کاری نتوانست بکند؟ پشت پرده چه خبر بود؟ روسیه و ترکیه چه نیتی دارند و داشتند؟ آمریکا و اسرائیل چه کاری کردند؟ این اتفاق جنگ بود یا کودتا یا تبانی؟ عاقبت چه می‌شود؟ نمی‌دانیم هیچ نمی‌دانیم فعلا...

فعلا همین

 

  • حسن مجیدیان

درس بزرگ سوریه

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۶ ق.ظ

 

ما می‌مانیم و یک درس بزرگ

این‌طور که مشخص است بشار اسد خیلی وقت بود دیگر تمایلی به بازی کردن نقش سابق خود در پازل محور مقاومت نداشت و این را می‌شد از رفتارهای این مدت و حتی عدم انتشار پیام تسلیت برای شهادت خیلی از رهبران سیاسی/نظامی مقاومت هم حس کرد. هرچند وعده کشورهای عربی و تهدید‌های اسرائیل هم بی تاثیر نبوده است. هرچه که هست ایران تصمیم خودش را گرفته؛ مدتی بود راه آماد سنگین سوریه به لبنان به خاطر عناصر نفوذی و بمباران پیاپی اسرائیل بسته و ناکارآمد شد و دیگر سوریه این امتیاز خود را از دست داد. از طرفی عدم میزبانی مناسب از نیروهای محور مقاومت و حتی کارشکنی در انجام ماموریت های روتین نشانگر آن بود که دولت فعلی دیگر آنچنان مایل به هزینه کردن از خودش برای محور نیست که اوج این قضیه بعد از عملیات طوفان الاقصی بود، جایی که دولت سوریه به طور مشخص اجازه باز کردن جبهه جولان را به مقاومت نداد و ترجیح داد تمرکزش را بر ایجاد روابط حسنه با کشورهای عربی تا حمایت تمام قد از مقاومت فلسطین قرار دهد. از سوی دیگر نفوذ روس‌ها در دولت و شخص بشار اسد به حدی بالاست که هرچه روسها بگویند، اعتبار و ارزش بالاتری نسبت به خواسته‌های ایران دارد. تحلیل فعلی روس‌ها این است که نیروهای تحریر الشام، ضد آمریکایی هستند، بنابراین منافع آنان در سوریه آنچنان به خطر نخواهد افتاد. از طرفی هم حمایت مردم سوریه از تروریست‌های تحریر الشام و حتی حمایت‌های ضمنی بعضی علمای اهل تسنن ایران از این گروه، ایران را نگران مقابله سخت با این گروه کرد، آن هم بدون درخواست رسمی و حمایت تمام‌قد دولت سوریه، صرفا باعث باز شدن پنجره‌های چالشی جدیدی در داخل کشور خواهد شد. به نظر کار سوریه/اسد را باید تمام شده تلقی کنیم؛ همین الان خانواده اسد در فرانسه به سر میبرند و خود دکتر بشار هم با وعده‌های اقتصادی وسوسه انگیزی که از امارات شنیده است خیلی مایل به مقاومت خاصی نیز نیست. اما ما می‌مانیم و یک درس بزرگ! شکستی که باید ازش درس‌های مهم و سختی گرفت. در وهله اول امیدوارم خطری حرمین شرفین موجود در سوریه را تهدید نکند، در وهله دوم امیدوارم این مسئله به بازنویسی راهبرد مقاومت و ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار و نوع فرماندهی نیروهای نظامی ما منتهی بشود.

محمدمهدی غلام‌پور

 

  • حسن مجیدیان

اتمام بشار

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ

ای کاش اسد این جمله حکیمانه رهبر معظم انقلاب، در خرداد امسال را باور داشت:

 

غربی‌ها و دنباله‌های آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوه‌های دیگر و از جمله وعده‌هایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند.

  • حسن مجیدیان

کار بزرگ شهدا

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۳ ق.ظ

کار بزرگ شهدای مدافع حرم چه بود؟!

فرض کنیم که در آن سال‌ها، به سوریه نمی‌رفتیم و دولت سوریه همان زمان یا حتی حالا، توسط تروریست‌های تکفیری سقوط میکرد و در گوشه‌گوشه‌ش همین تروریست‌ها حاکم می‌شدند.. قطعا بعد از سوریه، همین وضع در عراق هم تکرار می‌شد و باز عراق هم دچار فروپاشی و تجزیه و تکه تکه شدن توسط تکفیری‌ها می‌شد.. نتیجه؟! جز این بود که در همسایگی دیوار به دیوار ما، حجم متراکمی از ناامنی و تروریسم و افراطی‌گری و... شکل می‌گرفت که قطعا به داخل کشور ما و مناطق مرزنشین ما سرایت می‌کرد؟! ارزش کار رزمندگان و مجاهدان و شهدای مدافع حرم در اینجاست که دشمن را کیلومترها دورتر از خانه و کاشانه و سرزمین ما، نگه داشتند تا امروز، جولانی‌ها، جز در خیالات و ژست‌های نمایشی و توهمی، به ایران طمع نکنند!

 سید پویان حسین پور

 

  • حسن مجیدیان