غرب و اجتماعیزدایی از مقاومت..
شاید سقوط حکومت اسد بهانه خوبی باشد برای زدن برخی حرفها... ۱- معادله غرب با بسیاری از کشورهایی که در مقابل آن قرار دارند، اجتماعزدایی از کشورها و سیاستهای مقاومتی است. ۲- این سیاست با استفاده از ابزارهای اقتصادی، اجتماعی و رسانهای و با هدف از بین بردن پشتوانه مردمی مقاومت علیه غرب است. ۳- تحریم اقتصادی و ایجاد فشار بر مردم مهمترین ابزار این سیاست و شکاف اجتماعی مهمترین هدف این سیاست است. ۴ـ هدف این کاهش پشتوانه اجتماعی این مشخص است، ایجاد تمایل در کشورهای مقاومت برای دست دراز کردن در مقابل غرب و مذاکره است. ۵- فرقی نمیکند این محاصره به شدت غزه باشد، به گستردگی روسیه یا به تنوع ایران باشد و یا زیرساخت سوریه. ابزار و روش یکی است. ۶- کاهش صادرات نفت ایران، کاهش روابط ارزی روسیه، قطع ارتباط بانکهای لبنانی با حزبالله لبنان و...همه در یک پازل است. ۷- غربیها دو چیز را مکمل و در مسیر تحریم میدانند. جنگ به آن کشور یا مذاکره یا ترکیب هر دو.(به نقل از دیوید کوهن مسئول اعمال تحریم در دوره اوباما) ۸- در مقابل کشورهای مقابل غرب یا با روشهای داخلی، ایجاد اتحاد، دوری جستن از ابزاری که ترحیم را تأثیرپذیر میکند و افزایش عدالت در داخل، مشکلات اقتصادی را کاهش میدهند یا تن به مذاکره میدهند. ۹- ادامه مذاکره ضعیف شدن کشور هدف و فراهم شدن شرایط تضعیف و یا حتی حمله به آن کشور است. شرایطی که مقاومت را سخت کند. سوریه نمونه خوبی از دل بستن به غرب علیرغم سالها سابقه مقاومت است. ۱۰- تضعیف ایرانی که ۸ سال اسیر برجام، خروج از آن، اثرات آن بود نیز، نمونه دیگری است. وقتی تحریمهای ایران را نیز مرور میکنیم متوجه میشویم تقویم زمانی آن بیش از آن منطبق با مسئله هستهای باشد منطبق با توان تحریمها در افزایش تنش اجتماعی دارد. پن: همه اینها ارزش ایستادگی مردم غزه را بیش از پیش نشان میدهد.
سید حامد ترابی