حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی
آخرین مطالب

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای مدافع حرم» ثبت شده است

دیوانه ای پابرهنه از آب گذشت...

چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۲۵ ق.ظ

بسم الله 

دیوانه ای پابرهنه از آب گذشت... 

داستان مجید قربانخانی بیش از آنکه برای لوطی ها و داش مشتی ها و حال خراب ها، نوید نجات و باب رهایی و امیدعاقبت بخیری داشته باشد، برای کاردرست ها و مدعیان و میدان دارها و همه چیز بلدها، تلنگر و درس دارد! 

این جوان شر و شور و بانمک و با جنم و لات و سر به هوا و دردسرساز و بی قید، مرا یاد آن بیان عجیب مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی می اندازد که: روز عاشورا این بامرام ها و داش مشتی ها بودند که بلند شدند به هواداری از امام و حرم و اهل بیت او و جان بر سر پیمان با امام دادند. اما مدعی ها و اسم و رسم دارها و صاحب اندیشه ها نشستند به استخاره و مصلحت سنجی و... آخر سر هم امام را با همین توجیهات و تعلل ها تنها گذاشتند.(نقل به مضمون) 

همان روزها که امثال من دنبال کار فرهنگی و تبلیغی بودند،  دنبال گسترش فعالیت ها، دنبال رشد و ارتقای علمی، دنبال کادرسازی برای نظام و انقلاب، دنبال گزارش دادن و سابقه تراشیدن، دنبال بحث های نظری که الان تکلیف کجاست و... مجید اما فارغ از این بازی ها هوای رفتن به سرش زده بود. دنبال همین حس و حال را گرفت و رفت تا به وصال رسید. 

تا که عاقل در کنار آب پی پل می گشت

دیوانه ای پابرهنه از آب گذشت... 

بله داستان عاشق جداست از عاقل مصلحت سنج. عقل معاش کجا و عشق معاد کجا؟ عقل محدود به آفاق وسیع دل معشوق کجا میرسد؟ 

راستش من اندازه ام این نیست که بگویم تکلیف چیست و چه باید کرد!  باید ماند و کار کرد و انقلاب و آقا را یاری کرد و... یا باید رفت و خون داد و شهید شد و... اما این را میدانم که کسی که تمنای رفتن و آرزوی شهادت نداشته باشد، قطعا خدمتگزار خوبی هم نخواهد شد!  اگر میل به رفتن و پرکشیدن نداشته باشی، ماندن به چه درد میخورد؟ کسی که دنبال یک عمر ماندن و خدمت کردن و رشد و ترقی است_ولو با نیت خوب_این آدم حتما در ورطه ی آفت ها و رکودها می افتد. مرحوم سلمان هراتی شاعر متعهد انقلاب میگفت: ماندن چقدر حقارت آور است وقتی عزم تو ماندن باشد... 

بله آنها که آرزوی شهادت دارند خدمتگزاران بدردبخوری هستند تا آنها که فقط دنبال خدمتند و کاری به کار شهادت طلبی و جهاد و جبهه و اسلحه و خون دادن و سرباختن ندارند!  احوالات زندگی شهید صیادشیرازی و حاج احمد کاظمی و حاج حسین همدانی و حتی همین حاج قاسم سلیمانی عزیز را که نگاه کنید متوجه حرف میشوید. 

کتاب خوش خوان «مجیدبربری» را انتشارات دارخوین اصفهان چاپش کرده است. به قلم خوب و روان خانم کبری خدابخش دهقی. گفتارهایی از پدرومادر و دایی های مجید و تنی چند از رفقای او. حجم کتاب کم است. خیلی وقت نمی برد خواندنش. البته کمی ناقصی دارد. مثلا مادر شهید در جای جای کتاب تمنا دارد که پیکر مجید برگردد. حالا که مجید آمده، خوب است کتاب دوباره ویرایش و تکمیل شود. اماکتاب در نهایت حال آدم را خوب میکند. آدم با مجید این کتاب میخندد و میگرید. تلنگر میخورد. کمی اگر از وجدان و فطرت و آیینه گی در کسی باشد، حتما سرنوشت مجید او را به خود می آورد و به فکر فرو میبرد. 

بچه ی شر یافت آباد «خواست»  که آدم شود و شد!  همین! کل داستان مجید شاید همین باشد. سفر اربعین قبل از شهادت از آقاامام حسین همین را خواسته بود که: آقا آدمم کن!  

مجید آدم شد. آدم امام حسین ع.  آدم بی بی زینب س. آدم توبه و گریه و ندامت. آدم جنگ و دفاع و شهادت. 

درود خدا بر او که در معادلات آدم های این دوره و زمانه نمیگنجد. داستان زندگی اش باورنکردنی است. تحولش عجیب است. اصرارش بر شهادت حیرت آور و عاقبتش دور از انتظار. او را و امثال او را من و ما فهم نمیکنیم. رازی را که دم گوش او گفته اند را ما سر در نمی آوریم و راهی به عوالم آن ها نداریم. ما نمیدانیم مجیدها چطور از خدا دلبری کردند که خدا خریدارشان شد. نمیدانیم چه کردند و چه گفتند که عزیز خدا شدند.  

شک نکنید خدمتی که مدافعان حرم کردند،  خونهای که امثال مجید دادند، فوق فعالیت ها و خدمات امثال ماهاست. ما هرچه هم در این فضاها بدویم و کار کنیم و جلو برویم، در مقابل شهدا شرمنده و عقب مانده و سرافکنده ایم.  کار را آنها کردند. دم شان گرم!

والسلام. حسن مجیدیان

  • حسن مجیدیان

درباره ی کتاب عمود آخر

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۳۳ ب.ظ

لقاء ارباب در عمود آخر

صنع خداست اربعین امام حسین ع. چشمه ی فیاض و همیشه جاری لطف و عنایت اوست به ما در زمانه ی آخر. حرکت پرشور و تپنده ی امت اسلام است در مقابل جریان منحوس کفر ونفاق و تکفیر... اربعین حسینی همه ی دارایی و شرافت و دستاویز شیعه است در غوغای فتنه ها و ابتلایات... 

اربعین در سالهای اخیر تبدیل به یکی از رویدادهای مهم فرهنگی کشور شده است. ثمرات فردی و اجتماعی این پیاده روی عظیم و حضور میلیونی زایران برای زیارت امام حسین علیه السلام، فراتر از تصور و برآورد ماست. پاسداشت این پدیده که به یقین از شعائر محترم الهی است، وظیفه ی تک تک ماست. به هر طریقی که میتوانیم. و الحمدلله شیعیان امام، در این راه سر از پا نشناخته و هرکس به طریقی راهی مسیر عشق شده است. این راه پرافتخار در این سالها پذیرای خیلی از مشتاقان و خوبان وعاشقان و شهیدان بوده است. تنی چند از شهدای عزیز مدافع حرم هم در این مسیر بوده اند و در شمار زایران اربعین. به لطف و تقدیر الهی از انتشارات تقدیر کتابچه ی کوچک و متبرکی از خاطرات اربعینی شهدای مدافع حرم  به چاپ رسیده که سراسر شیرینی و پر از جذابیت است. کتابچه ای که خواندنش وقتی نمی گیرد اما درس و نکته فراوان دارد. البته فقط بخشی از خاطرات چهل شهید عزیز در این کتاب ذکر شده و طبیعتا بخش قابل توجهی از خاطرات همین شهدا و شهدای عزیز دیگر باقی مانده است. یک خوبی که این کتاب دارد این است که از هر شهید یک جلوه و نمایی از سلوک و رفتار و روحیه و اخلاقشان در کتاب ذکر شده است. از شهید سیرت نیا عشق و علاقه اش به امام، از شهید سیاوشی و خوش سفری اش، از شهید تقوی فر دغدغه ی تامین امنیت زایران، از شهید قربانی مدیریت و خدمتش به زوار، از شهید تمام زاده توکل و توسلش، از شهید پورابراهیمی تنهایی و خلوتش، از شهید همدانی و خانواده دوستی اش، از شهید کجباف  و نوکری در موکب، از شهید سنجرانی و روضه خوانی اش، از شهید عبداللهی و از خود گذشته گی و فداکاری اش، از شهید الوانی و مقابله با جریانهای انحرافی در مسیر، از شهید حسین پور  و خوش مشربی و مردم داریش، از شهید قربانخانی و تحول و شهادت خواهی اش،  از شهید هریری و ترک لذت هایش  و.... خاطرات دلچسبی ارائه شده است. زحمتی که نویسنده ی محترم و همکارانشان کشیده اند دیدنی و در خور ستایش و تشویق است. خداوند اجرشان بدهد و موفقشان بدارد. البته کتاب میتوانست به لحاظ طراحی روی جلد و صفحه آرایی بهتر از این ها باشد. در هر حال غنیمت است خواندن این کتاب و همگامی و همسفری با شهدا در طریق الحسین علیه السلام. شهدایی که بعد از پیاده روی و زیارت حرم،  رفتند پیش خود ارباب. 

  • حسن مجیدیان

کتاب عمود آخر...

دوشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۵:۱۴ ب.ظ

کتاب خوبیه. حوصله داشتید بخونیدش.انتشارات تقدیر چاپش کرده. بعدا در موردش توضیحی خواهم نوشت به امید خدا.

  • حسن مجیدیان