آواز کافه غم بار
داستان زنی تنها که در روستایی متروک کافه ای دارد. شوهر سابق او که خلافکارِ قهاری است؛ به همراهِ پیری گوژپشت در روستا برای صاحب کافه؛ داستان ها و حوادثی میسازند. چیزی از جنس عشق و نفرت و تنهایی و... چندبار این جا نوشته ام که رمان ها داستان زندگی ما هستند. اگر چه زائیده ی تخیل نویسنده باشند.اگر چه برخی خواندن رمان را بیکارگی و علافی میدانند و اگرچه برخی تا سر حد کفریاتش میخوانند! رمان به شما کمک میکند که آدم ها را بهتر بشناسید. به پیچیدگی رفتار و روحیات آن ها پی ببرید و در تعامل با آنها بهتر رفتار کنید.
رمان شما را از سادگی خارج میکند. چون جهانش فراخ تر از فکر محدود و بسیط ماست!
- ۰ نظر
- ۱۲ شهریور ۰۴ ، ۰۸:۰۶









