حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۱۹۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

برهنه در برهوت

شنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۳۰ ب.ظ

 

 

باور کنید من هم مثل شما کارها و گرفتاری هایی دارم. روزی متوسط ۳ ساعت بین تهران و کرج در تردد و خستگی و روزمرگی ام. اما سعی میکنم از فرصت قبل از خواب و روزهای تعطیل برای مطالعه استفاده کنم. این کتاب را روز جمعه یک نفسه خواندم. بس که جالب و گیرا بود. مرد پرحاشیه و ماجراجو و رزمنده ای در تعطیلات با همسر و دو فرزندش می‌روند نیشابور برای سرکشی به اقوام. در آن ناحیه کویری ناخواسته راه را گم می‌کنند و به افراد و جاهای عجیبی برخورد می‌کنند و در نهایت وقتی به منزل مادرخانم میرسند؛ متوجه می‌شوند که در قلعه ی کنار امامزاده.....

دیالوگ ها و گفتگوهای این خانواده بامزه و سیاسی و گزنده و عبرت آموز است. نشانی از تاثیرات اجتماعی و سیاسی، گسست بین نسل ها، سوء تفاهم های زوجین، فرق بین قدیمی ها و جدیدها، مسائلی مثل جن و طلسم و...در لابلای داستان، کتاب را شیرین و خواندنی کرده است.

و باز هم همان جمله ی تکراری را بنویسم که این دست کتاب ها؛ روایت زندگی ماست. ما هم مثل میلاد و نازنین و مائده و مسعود و حمیده و حیدر و شهربانو و بقیه ی شخصیت های کتاب، چنین زندگی ها و افکار و امیال و تضادهایی داریم که افتان و خیزان داریم با آنها سر می‌کنیم و جلو می‌رویم.

  • حسن مجیدیان

کوه مرگی

شنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۱۸ ق.ظ

رزمنده ای در یک شب برفی در کوههای مرتفع کردستان تمام دوستانِ گروهش را از دست می‌دهد و اسیر می‌شود. تکاور بیرحمِ بعثی تمام بچه ها را تیر می‌زند و از کوه پرت می‌کند. رزمنده بعد از شکنجه های سخت و اسارت طولانی به وطن برمی‌گردد و در مشهد درس می‌خواند و دکتر می‌شود. روزی متوجه می‌شود که یکی از مریض هایش که از عراق برای عمل سرطان ریه به ایران آمده؛ همان تکاور بی رحم و قاتل است! او تصمیم می‌گیرد که... داستانی پر از درس از تردید و تصمیم های آدمی در مواقع خطر یا شرایط عادی. خودمان را بگذاریم جای این رزمنده، شاید ما هم مثل او یا بدتر و بهترش را انجام دهیم. بهرحال کتابی مهیج و آموزنده بود و برای نوجوانان هم خوب و آموختنی است.

  • حسن مجیدیان

یک بار در برابر تیربار

چهارشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۴۲ ق.ظ

 

یک مجموعه ی داستان کوتاهِ خواندنی و دلنشین که می‌توان حتی نیم ساعته خواندش. قیمتی هم ندارد. از انتشارات کتاب‌ نیستان. برای نوجوانان هم خوب و آموختنی است. با داستان های کوتاهی درباره ی عاشورا، شهدای حله، شهدای جنگ و..

  • حسن مجیدیان

شب نشینی بعد از مراسم تدفین

شنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۵۳ ق.ظ

 در این چند روزِ تعطیلات یک چندتایی کتاب خواندم. نمیدانم برخی از این کتاب ها که من انتخاب و معرفی میکنم به درد رفقا می‌خورد یا نه؟ شاید این کی به درد شماها و دغدغه‌هایتان نخورد و اولویت شما نباشد. من البته برخی کتاب ها را هم که خودم می‌خوانم اصلا اینجا معرفی نمیکنم. اما مثل چنین کتابی، به شما در شناخت اطرافیان و نزدیکان کمک می‌کند. می‌فهمید که آدم ها، دوستان، زن یا شوهرتان، زوایای پنهان و نهفته ها و رازها و احیانا خطاهایی دارند که ندانستن و بی اطلاعی از آن‌ها، برای شما عینِ راحتی و نعمت است. چون با کشف رازها، نگاه‌ ها و زندگی ها هم دگرگون می‌شود و مثل قبل نمی‌شود. این کتاب داستان سفرِ چند زن و شوهر به ارتفاعات برفگیرِ سی سخت است. آنها در ماشین و در دل ِ جاده ی برفی و در دل شب، بازی جرات یا حقیقت راه می اندازند و هر کدام حرف مگو و رازِ سربه مُهرشان را روایت می‌کنند و همین باعث می‌شود که... کتابی گرم و گیرا که خودم از نثرش خیلی بهره بردم که جان دار و پُرمایه بود و در نوع خودش، یک کارگاهِ جالبِ نویسندگی. بهرحال حُسن خواندن چنین متن هایی، شناخت و تحلیل و تحمل و همزیستی با آدم هاست. حالا اولش شک داشتم که این کتاب را معرفی کنم یا نه! ولی حالا به نظرم با این توضیحات، اگر بخوانیدش؛ ضرر نکرده اید!

  • حسن مجیدیان

ریگ جن

شنبه, ۱۷ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۵۱ ق.ظ

اثرات مخرب و وحشتناکِ مصرفِ گُل. به نظرم یک دور خواندن چنین کتاب هایی حتی برای ما که الحمدلله مبتلا به مخدر نیستیم، بد نباشد. حتی اگر زبانم لال، کسی از جمع ما یا دوستان و اطرافیان و نوجوانان در بند مصرف باشد؛ خواندن چنین رمانی، تلنگر فوق العاده ای است. داستان کتاب راجع به جوان دانشجویِ پولداری است که در سمنان دوران تحصیلش را می‌گذراند. او با ابتلاء به مصرف گُل به ورطه ی جنایت و توهمات وحشتناک می افتد. به قدری تعلیق و ابهام و هیجان کتاب بالاست که تا لحظه ی آخر معلوم نیست، آخرِ کار چه خواهد بود و آیا همه ی این نوشته ها و سیرِ اتفاقات، توهمِ شخصیت اول داستان است یا که سیر طبیعی اتفاقات کتاب. یکی از جالب ترین کتاب هایی بود که خواندم. البته شاید مناسب نوجوان ها نباشد چندان. البته نوجوان های امروز که خب دیگر خیلی جلوترند از ماها در فهم و اطلاع از مسائل. بهرحال من این کتاب را قابلِ پیشنهاد و مفیدِ مطالعه می‌بینم. البته به خاطر اوجِ توهماتِ شخصیت اصلی، باید خیلی حوصله کنید و پای روایت او از توهماتش صبر کنید. راستی ریگ جن، کویری است مهیب و جالب در جنوب سمنان که داستان‌های جالبی از آن روایت می‌کنند.

 

  • حسن مجیدیان

محمد ص برگزیده ی خدا

يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۳، ۰۸:۲۲ ق.ظ

 

 

اگر می‌خواهید خودتان یا نوجوانان یک مجموعه مغتنم، مختصر و مستند راجع به حضرت رسول روحی فداه بخوانید و بخوانند ؛ مجموعه ای که مرحوم استاد رضا بابایی جمع کرده، مجموعه ی بسیار خوبی است. این کتاب فقط به فرازهای مهم زندگی پیامبر پرداخته و علاوه بر ذکر محورهای اصلی ، به ذکر اصحاب حضرت، همسران و فرزندان پیامبر، توصیف سیمای حضرت و ذکر چهل روایت از ایشان پرداخته است.

  • حسن مجیدیان

پرخو

سه شنبه, ۱۶ مرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۵۱ ب.ظ

خیلی خواندنی است انصافا. داستان خانمِ دکتری که هم استاد دانشگاه است و هم در آزمایشگاه رتبه ی بالای کارمندی دارد. او در جریان فروش آمپول های آلوده در بازار که منجر به نابینایی عده ای شده؛ دست به افشاگری علیه مقامات دخیل در مسأله و باند و مافیای مخوفِ پشت این جریان می‌زند و زندگی و جایگاه خودش و همکارش و شوهر و پدر و دخترش تا مرز نابودی می‌رود ولی آخرِ کار ناگهان در حبس انفرادی تلفنی زنگ می‌خورد و.... کشش و گیرایی و عبرت آموزی داستان بالاست. قلم شیرین و اتفاقات غیرمنتظره. پای چه کسانی که به مسیرِ اتفاقاتِ داستان، باز نمی‌شود! اما داستانِ کش و واکشِ نفس لوامه و اماره ی ماست بر سرِ انتخاب منافع یا پایمردی در راه حق و هزینه دادن. خانم دکترِ این قصه، در نهایت سربلند خارج می‌شود اما خدا می‌داند اگر ماها جای او بودیم، وضعمان چه بود! منافع و مطامع و خاطر عزیزان و آبرو و...چیزهای کمی نیست و سرِ بزنگاه، معلوم نیست ما حق را فدای آنها بکنیم یا نکنیم! بهرحال پرخو یکی از خواندنی ترین محصولات انتشارات متعهد و پرکارِ شهید کاظمی است.

 

  • حسن مجیدیان

پرسه در سرزمین نوچ

يكشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۳، ۰۷:۴۱ ق.ظ

منتشر شده در قفسه کتاب روزنامه جام جم 12 مرداد 1403

 رمان «سرزمین نوچ»، کتاب جالب و قابل اعتنایی است راجع به پدیده مهاجرت، حواشی، عوارض و فواید آن. خاصه که محل مورد نظر، ینگه دنیا یا همان آمریکای رویایی باشد! زوج جوان این کتاب به نام‌های آرش و صنم برای زندگی بهتر، رفاه، آسایش، آرامش و... مهاجرت می‌کنند به آمریکا. به ایالت دالاس. باشوق وذوق آنجا،جاگیر ومشغول کارودرآمدودسترسی به رویاهایشان می‌شوندوبا دوستان ایرانی بُرمی‌خورندوحسابی شبیه آمریکایی‌ جماعت می‌شوند. آنها دارند خوب و خوش در آن ایالت باصفا جا می‌افتند که آرش به ناگهان مریضی ناشناخته‌ای می‌گیرد.این مریضی مرموز و رعب‌آور که او را تا مرز سکته و مرگ پیش می‌راند، عیش آرش و صنم را منغص می‌کند و آرش خان مجبور می‌شود برای مداوا برگردد ایران. صنم بانو که با کار و محیط انس گرفته و حسابی به خاک آمریکا چسبیده، با او همراهی نمی‌کند و آرش به تنهایی برای درمان می‌رود و پس از مداوا و کشف نام و نوع بیماری دوباره به آمریکا برمی‌گردد و این‌بار متوجه می‌شود که صنم... .
سرزمین نوچ به قلم کیوان ارزاقی متن قابل‌توجهی است برای فهم پدیده مهاجرت. کتاب، داده‌ها و سوالات و دیالوگ‌های جان‌دار و نمک‌آلود و طعنه‌های بعضا تند و تیز و نشانه‌هایی ازبن‌بست‌ها و پوچی‌ها و دلتنگی‌های غربت را در خود به‌خوبی جا داده‌. کتاب اگرچه از تعلیق آنچنانی و هیجان فوق‌العاده، بی‌بهره و داستانش خطی و سرراست است اما آن‌قدر خوب بوده که جایزه ادبی جلال آل‌‌احمد را هم در یکی از سال‌ها برده است.کتاب آدم را به فکر می‌اندازد که زندگی چیست؟ آرامش و آسایش کجاست؟ نیمچه فلسفه‌ای بر کتاب حاکم است که آن را خواندنی و دلپذیر کرده است. با همه این قوت‌ها و روانی متن، اما محافظه‌کاری بر بخشی از کتاب حاکم است. هرچند از زبان صنم گاهی تعریض و طعنه‌ای به وطن و شرایط آن به‌ویژه اوضاع اقتصادی نثار می‌شود اما جان مطلب و نیت اصلی مهاجرجماعت هم، مکشوف و معلوم نمی‌شود. شاید هم، همین دست فرمان مکتوم کتاب بهتر باشد تا خواننده خودش به حکم برسد و به قضاوت بنشیند، خاصه که پایان کتاب و ختم ماجرای آرش و صنم را هم خواننده باید حدس بزند و هضم کند.

 

 

https://jamejamdaily.ir/Newspaper/item/238012

  • حسن مجیدیان

کتاب راه رشد

دوشنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۲۴ ق.ظ

اگر می‌توانستم التماس کنم یا صدتا صدتا از چنین کتاب هایی تهیه کنم و به مربیان و والدین بدهم؛ حتما این کار را می‌کردم. ولی نه پول و نه فرصتِ التماس دارم. کتاب راه رشد چهار جلد است و بحثش الگوی دینی تربیت کودک و نوجوان. واقعا سطح مباحث و افق نگاه مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی کجا و یافته و بافته ها و اجتهادات ما در فضای تربیت کجا؟ چند روز پیش به رفقا میگفتم که پدرومادر ما بر خلاف تمام روش ها ما را تربیت کردند و خدا رحم کرده که ما از راه بدر نشده ایم! عموم پدرو مادرها و مربیان دور از الگو و روش استاندارد دینی ، مشغول تربیت هستند. لذا تا فاجعه نشده، برگردیم به چنین معارفی. نهضت بازگشت به مبانی را جدی بگیریم و این همه در عرصه ی تربیت، بی باک و بی خیال نباشیم. پیگیری مباحث این کتاب را به همه ی مربیان و والدین و حتی مدیران فرهنگی و تربیتی توصیه میکنم. رضوان خدا بر حکیمِ کم نظیر زمانه ی ما آیت الله حائری شیرازی.

  • حسن مجیدیان

ارباب و بنده

شنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۳، ۰۶:۳۳ ق.ظ

 

ارباب روسی با بنده اش برای رسیدگی به املاک و معامله ی یک قطعه ی زمین جنگلی در شبی سرد و با هجوم باد و برف و بوران به راه می‌زنند. با اینکه خیلی ها آنها را نهی می‌کنند. بهرحال حرص و طمع ارباب و بیخیالیِ نوکر او کار دستشان می‌دهد و در بوران گیر می افتند و در تلی از برف محاصره می‌شوند. هجوم سرمای وحشتناک روسیه و تاریکی مطلق شب و نبود سرپناه و ضعف و تحلیل بدن و غلبه خواب و خیال و...باعث مرگ اربابِ طماع می‌شود و اسب هم یخ میزند و می‌میرد اما نوکر بسختی نجات پیدا می‌کند و.... این داستان به چه دردِ ما میخورد؟ داستان طمعِ سیری ناپذیر ماست. حرص و جوش و تلاش ما برای مال دنیا حتی به بهانه ی نابودیِ جانمان. بی‌رحمی نسبت به دیگران برای حفظ منافع و مطامع مان. من پیشنهاد میکنم این کتاب کوتاه را بخوانید که بسیار خواندنی است و توصیفات نویسنده از شبِ پر از برف و کولاکِ بشدت سرد، بسیار خواندنی است.

  • حسن مجیدیان