حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

۲۸۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یادداشت های حسن مجیدیان» ثبت شده است

بگوییم اما خوب هم بشنویم

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۰۴ ق.ظ

 

 


ماها خوب حرف میزنیم اما عموما حوصله ی شفتن نداریم. هنر گفتگو داشتن لازمه اش خوب شنیدن هم هست. ما یکشنبه ها یک هفته در میان در فرهنگسرای بهمن با عده ای از رفقای همدل و همفکر و دغدغه مند در مسایل فرهنگی و تربیتی بحث و گتگو داریم. راجع به مسایل نوجوانان. مهم ترین دغدغه ی خود من این است که سعی کنیم در وهله ی اول شنونده ی خوبی باشیم. گفت و شنود نیاز امروز و همیشه ی ماست.

  • حسن مجیدیان

رفت و تمام شد!

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۵۹ ق.ظ

 

آه! عُمر زود می‌رود و این حقیقتی است که پرده های ضخیم غفلت و روزمره گی ما را از آن مهجور و غافل کرده! وقتی در سن و سالِ این عکس بودم؛ یعنی حوالی سال ۱۳۸۱ و بیست سالگی؛ آرزوها و سوداهای بزرگی از شهادت و سربازی امام و رسیدن به تحصیلات عالیه و نویسندگی و معلمی و ساختن شخصیتی درست و درمان و...داشتم! امروز در پاییز زندگی و در دهه ی پنجم عُمر، هرچه هست فرسایش جسم و جان و خستگی و بی حاصلی و انبوهِ غم انگیزی از خاطراتِ فراموش شده و دوستانِ خاک شده و آرزوهای بربادرفته و... است! عمر زود تمام می‌شود. دهه های طلایی عمر از بیست تا چهل سالگی است. شما رفقای خوبم و دوستانِ نوجوانم، به جای نازیدن به امثال من، ماها را آیینه ی عبرتِ خود بدانید.

عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی

ای پسر جامِ می ام دِه که به پیری برسی

 

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد

باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود.

  • حسن مجیدیان

امید واهی اسد

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۱۵ ق.ظ

 

امید به وعده‌های پوچ غرب، اسد را به ورطه‌ی سقوط کشاند .

مردی که سابقا دوستش داشتیم و به قد و بالایش می نازیدیم این طور لغزید و از دست رفت. فراموش نکنیم بشار از چهره های مقاومت و مردی ضداسراییلی بود که سال‌ها در جبهه ی مقاومت بود؛ ولی عجبا که دل خوش کرد به وعده های سرِ خرمنِ آنهایی که ذات و نهان و اصل شان بر دروغ و دغل است. آه از این غصه!

  • حسن مجیدیان

سقوط یک سنگر

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۹ ق.ظ

عجیب!

چه سالی

چه حوادثی

چه شوک هایی!

جبهه‌ ی مقاومت یکی از سنگرهای حیاتی اش را از دست داد...

حرف اینجاست که سوریه خودش نخواست. بشار خسته شد. شاید ترسید. ارتش سوریه رمق نداشت. اقتصاد سوریه ویران بود. سوریه بیشتر از این نمی توانست بار بکشد. وقتی طرف خودش نخواهد ما باید چه کنیم؟ آیا ایران سستی کرد؟ آیا حرف رهبری را گوش ندادیم؟ چرا جبهه ی مقاومت کاری نتوانست بکند؟ پشت پرده چه خبر بود؟ روسیه و ترکیه چه نیتی دارند و داشتند؟ آمریکا و اسرائیل چه کاری کردند؟ این اتفاق جنگ بود یا کودتا یا تبانی؟ عاقبت چه می‌شود؟ نمی‌دانیم هیچ نمی‌دانیم فعلا...

فعلا همین

 

  • حسن مجیدیان

درس بزرگ سوریه

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۶ ق.ظ

 

ما می‌مانیم و یک درس بزرگ

این‌طور که مشخص است بشار اسد خیلی وقت بود دیگر تمایلی به بازی کردن نقش سابق خود در پازل محور مقاومت نداشت و این را می‌شد از رفتارهای این مدت و حتی عدم انتشار پیام تسلیت برای شهادت خیلی از رهبران سیاسی/نظامی مقاومت هم حس کرد. هرچند وعده کشورهای عربی و تهدید‌های اسرائیل هم بی تاثیر نبوده است. هرچه که هست ایران تصمیم خودش را گرفته؛ مدتی بود راه آماد سنگین سوریه به لبنان به خاطر عناصر نفوذی و بمباران پیاپی اسرائیل بسته و ناکارآمد شد و دیگر سوریه این امتیاز خود را از دست داد. از طرفی عدم میزبانی مناسب از نیروهای محور مقاومت و حتی کارشکنی در انجام ماموریت های روتین نشانگر آن بود که دولت فعلی دیگر آنچنان مایل به هزینه کردن از خودش برای محور نیست که اوج این قضیه بعد از عملیات طوفان الاقصی بود، جایی که دولت سوریه به طور مشخص اجازه باز کردن جبهه جولان را به مقاومت نداد و ترجیح داد تمرکزش را بر ایجاد روابط حسنه با کشورهای عربی تا حمایت تمام قد از مقاومت فلسطین قرار دهد. از سوی دیگر نفوذ روس‌ها در دولت و شخص بشار اسد به حدی بالاست که هرچه روسها بگویند، اعتبار و ارزش بالاتری نسبت به خواسته‌های ایران دارد. تحلیل فعلی روس‌ها این است که نیروهای تحریر الشام، ضد آمریکایی هستند، بنابراین منافع آنان در سوریه آنچنان به خطر نخواهد افتاد. از طرفی هم حمایت مردم سوریه از تروریست‌های تحریر الشام و حتی حمایت‌های ضمنی بعضی علمای اهل تسنن ایران از این گروه، ایران را نگران مقابله سخت با این گروه کرد، آن هم بدون درخواست رسمی و حمایت تمام‌قد دولت سوریه، صرفا باعث باز شدن پنجره‌های چالشی جدیدی در داخل کشور خواهد شد. به نظر کار سوریه/اسد را باید تمام شده تلقی کنیم؛ همین الان خانواده اسد در فرانسه به سر میبرند و خود دکتر بشار هم با وعده‌های اقتصادی وسوسه انگیزی که از امارات شنیده است خیلی مایل به مقاومت خاصی نیز نیست. اما ما می‌مانیم و یک درس بزرگ! شکستی که باید ازش درس‌های مهم و سختی گرفت. در وهله اول امیدوارم خطری حرمین شرفین موجود در سوریه را تهدید نکند، در وهله دوم امیدوارم این مسئله به بازنویسی راهبرد مقاومت و ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار و نوع فرماندهی نیروهای نظامی ما منتهی بشود.

محمدمهدی غلام‌پور

 

  • حسن مجیدیان

اتمام بشار

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۵ ق.ظ

ای کاش اسد این جمله حکیمانه رهبر معظم انقلاب، در خرداد امسال را باور داشت:

 

غربی‌ها و دنباله‌های آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوه‌های دیگر و از جمله وعده‌هایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند.

  • حسن مجیدیان

کار بزرگ شهدا

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۳ ق.ظ

کار بزرگ شهدای مدافع حرم چه بود؟!

فرض کنیم که در آن سال‌ها، به سوریه نمی‌رفتیم و دولت سوریه همان زمان یا حتی حالا، توسط تروریست‌های تکفیری سقوط میکرد و در گوشه‌گوشه‌ش همین تروریست‌ها حاکم می‌شدند.. قطعا بعد از سوریه، همین وضع در عراق هم تکرار می‌شد و باز عراق هم دچار فروپاشی و تجزیه و تکه تکه شدن توسط تکفیری‌ها می‌شد.. نتیجه؟! جز این بود که در همسایگی دیوار به دیوار ما، حجم متراکمی از ناامنی و تروریسم و افراطی‌گری و... شکل می‌گرفت که قطعا به داخل کشور ما و مناطق مرزنشین ما سرایت می‌کرد؟! ارزش کار رزمندگان و مجاهدان و شهدای مدافع حرم در اینجاست که دشمن را کیلومترها دورتر از خانه و کاشانه و سرزمین ما، نگه داشتند تا امروز، جولانی‌ها، جز در خیالات و ژست‌های نمایشی و توهمی، به ایران طمع نکنند!

 سید پویان حسین پور

 

  • حسن مجیدیان

فقدان منابع

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۲ ق.ظ

به شخصه در این مدت برای خودم ثابت شد که منابع خبری و تحلیلی ای که دنبال میکنم چقدر بی مایه و درپیت بودند و هستند. چه می‌گفتند و چه شد! کاش یکی پیدا می شد و چند تا منبع خوب و درست و درمان و عاقل و هیجان گریز و بینا و کلان نگر و... به ما معرفی می‌کرد. "فقدان منابع و مصادر عاقلانه"، بیچاره کرده ما را

  • حسن مجیدیان

از خاک تا افلاک

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۱ ق.ظ

یک زندگی نامه ی جمع و جور و البته جویده جویده از زندگی پر فراز و نشیبِ عطار نیشابوری خواندنش از این جهت خوب است که بفهیم با راحتی و فراخی ای که به آن دچاریم؛ چقدر از رشد و سلوک و معنویت و ... دور شده ایم. خیلی!

  • حسن مجیدیان

امیلی ال

يكشنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۳، ۰۹:۴۹ ق.ظ

ما به شناخت آدم ها و درک روابط پیچیده ی انسانی نیاز داریم. ما داریم در این جامعه‌ و جهانی بزرگتر از جامعه‌ ی خودمان، با انواع آدم ها زندگی می‌کنیم. دستمایه ی این رمان، به نظرم توجه به عمق و پیچیدگی رابطه و حضور عشق و عواطف و سُر خوردن آدم ها در رابطه است. برای متاهل ها رمان درس آموزی است و البته چندان به دردِ غیرِ زوجین نمی خورد.

  • حسن مجیدیان