همه ی معلمان و مربیان من!
روز معلم را به خیلی ها باید تبریک بگویم. حتی آن که تخته و کلاس و منبر نداشت اما به من کلمه آموخت. حرف و ادب و درس داد. او میتواند حتی پدرم باشد یا مادرم یا همسرم یا دوست و رفیقم و حتی دو امامِ بزرگ انقلاب و حتی آنها که با آثارشان، راه به ماها نشان دادند. شهیدمطهری ها و شهید بهشتی ها و استاد صفایی ها و آیت الله حائری ها و امام موسی صدرها و آوینی ها و... خیلی ها به من خیلی چیزها یاد دادند. و من هزاران تقدیر و تشکر و خاکساری به آنها بدهکارم! اما خب معلمان مدرسه و مسجد و هیأت هم جای خود دارند. خانم نجاتی معلم کلاس سوم و چهارمم، خانم ابوالحسنی، خانم حسینی، آقای معینی، آقای کثیری، آقای اصفهانیان، آقای گودرزی، حاج آقا اکرمی، شیخ حسن کردمیهن که ما را از نوجوانی سالها جلو انداخت، آقای زائری، آقای غضنفری، کورش علیانی ،حاج آقا مهدی زاده و... کجا و چطوری و چه وقت، حتی یک کلمه ی آنها را بتوانم جبران کنم؟ نمیتوانم! اما آن معلمی که برای تربیتِ نسلِ ما از جان گذشت را ویژه یاد میکنم. شهید محمد عبدی سرآمدِ مربی ها و معلم های من بود. داستانِ او داستانِ عشق است که با گذر زمان، کهنگی ندارد و همیشه تازه است. اینکه او همیشه مربیِ ماست، نه گزاف است و نه دروغ. شهید، بعد از شهادت، دست اندرکار و فعالِ در عالم است. یاد او مانا و احترام همه ی معلمان و مربیانی که نام بردم یا فراموششان کردم را پاس میدارم و روزشان را گرامی می دارم.