حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

یادداشت های حسن مجیدیان

حا.میم

نوشتن را دوست دارم همین!

بایگانی

یک تکه از کتاب همیشه مربی 2

دوشنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۰، ۰۸:۰۱ ق.ظ

شهیدی را آورده بودند که یک هفته توی خانه ی ما و هیات های تهرانپارس می چرخید. دو، سه روزش فقط خانه ی ما بود! شهید سید محمد نبیونی. بعدها بردنش جزیره ی خارک، آن جا دفن شد. مدتی که این شهید خانه ی ما بود، بیست و چهاری کنار شهید می نشست! ازش جدا نمیشد. باهاش حرف میزد و گریه میکرد. خودش این شهید را امانت از سید احمد حسینی که در معراج مسئولیت داشت گرفته بود.
بهش گفتم: "این شهید رو بیار مدرسه دانش که ما هم ازش فیض ببریم" تابوت را آورد و مجلس مان رونق گرفت. بعد مراسم گفت: "حاجی من این شهید رو دو سه روزه از سید احمد گرفته بودم. الان دو هفته شده! سید احمد به خون من تشنه س. پوستم رو میکنه! مونده ام چه جوری برگردونمش؟"
- خُب کاری نداره که؛ امشب برش میگردونیم معراج.
- چه جوری آخه؟
- وانت پایگاه بسیج دست ماست. میذاریم پشت وانت و میبریم معراج. سید احمد هم که نیست بخواد بهت چیزی بگه!
- اِی والله، بریم.
تابوت شهید را گذاشتیم عقب وانت و راه افتادیم. سر راه خیابان فرجام درِ خانه ی علیرضا موحدی کاری داشتیم. علیرضا که آمد، محمد گفت: "حاجی من خیلی گشنمه. علی بِپر یه چیزی بیار بخوریم" علیرضا رفت و با الویه و نان و تخم مرغ برگشت. کنار تابوت شهید سفره انداختیم و پشت وانت نشستیم پای غذا. دست از سر شهید برنمیداشت. لقمه میگرفت سمت تابوت که: "سید بیا بخور دیگه گیرت نمیاد!" من از خنده نمیدانستم چی کار کنم؟ بهش میگفتم: "ممد خجالت بکش! من جای این شهید بودم با همون جمجمه میکوبیدم تو صورتت!"
رسیدیم معراج. سرباز خواب آلودی آمد دم در که: "بله! چی کار دارید؟"
- این شهید رو آوردیم تحویل بدیم!
- الان؟ نمیشه!
- آقای حسینی تو جریانن. شما بذارید ما بریم تو.
- من که تو جریان هیچی نیستم.
- آقا جون! ما که نمیخوایم شهید ببریم. شهید رو آوردیم! میذاریم کنار اتاق آقا سید و میریم. خودشون صبح میان تحویل میگیرن!
سرباز قبول نکرد. رفت سرپاس را صدا کرد و آمد. جلوی سرپاس، محمد یک قیافه ی مظلومی به خودش گرفته بود که دیدنی بود! به زور طرف را راضی کردیم که قبول کند تابوت را ببریم داخل. شهید را که جلوی در اتاقِ سید گذاشتیم با شیطنت و خوشحالی گفت: "حاجی بیا سریع در ریم"

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی